گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

به فرمانی که خواهد خلق را کشت

به دستش ده قلم یعنی ده انگشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

فسون‌گر مار را نگرفته در مشت

گمان بردی که مار افسای را کشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور

 

به باغ مشعله دهقان انگشت

بنفشه می‌درود و لاله می‌کِشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین

 

به رایی لشگری را بشکنی پشت

به شمشیری یکی تا ده توان کشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین

 

به هر کس نامه‌ای پوشیده بنوشت

بر ایشان کرد نقش خوب را زشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

نمود اندر هزیمت شاه را پشت

به گوگردِ سفید آتش همی کُشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

بزن تیری بدین کوژ کمان‌پشت

که چندین پشت بر پشت تو را کشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین

 

مگس بر خوان حلوا کی کند پشت

به انجیری غُرابی چون توان کشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین

 

تو را حرفی به صد تزویر در مشت

منه بر حرف کس بیهوده انگشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

زبانش کرد پاسخ را فرامشت

نهاد از عاجزی بر دیده انگشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

بهشتی‌پیکر آمد سوی آن دشت

به گِرد جوی شیر و حوض برگشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین

 

به شب زآن حوض‌پایه هیچ نگذشت

همه شب گرد پای حوض می‌گشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر

 

بسا خونا که شد بر خاک این دشت

سیاووشی نرست از زیر این تشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر

 

در این یک مشت خاک ای خاک در مشت

گر افروزی چراغ از هر ده انگشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

به گیسوی رسن‌وار از پس پشت

چو افعی هر که را می‌دید می‌کشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را

 

نه هر تیغی بود با زخم هم پشت

نه یکسان روید از دستی ده انگشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

 

ملک را زر دست افشار در مشت

کز افشردن برون می‌شد از انگشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۳ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

به فندق‌های سیمینش ده انگشت

که قاقم را ز رشک خویشتن کشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه

 

گهی سودی عقیقش را به انگشت

گه آوردی زنخ چون سیب در مشت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

عقیق میم‌شکلش سنگ در مشت

که تا بر حرفِ او کس نَنْهد انگشت

نظامی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode