نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
چو دانستی که معبودی ترا هست
بدار از جستجوی چون و چه دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت
مبین در نقش گردون کان خیالست
گشودن بند این مشکل محال است

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
ز سرگردانی تست اینکه پیوست
بهر نااهل و اهلی میزنم دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب
گر از دنیا وجوهی نیست در دست
قناعت را سعادت باد کان هست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان
به سلطانی به تاج و تخت پیوست
به جای ارسلان بر تخت بنشست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان
ز بیم وی که جور از دور بر دست
چو برق ار فتنهای زاد است مرد است

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان
چنان در کار آن دلدار دل بست
که از تیمار کار خویشتن رست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
هزارت مشرف بیجامگی هست
به صد افغان کشیده سوی تو دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
اگر چه در سخن کاب حیاتست
بود جایز هر آنچه از ممکنات است

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
نه در شاخی زدم چون دیگران دست
که بروی جز رطب چیزی توان بست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
چرا گشتی درین بیغوله پا بست
چنین نقد عراقی بر کف دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
به بزم شاهش آوردند پیوست
بسان دسته گل دست بر دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
چو سال آمد به شش چون سرو میرست
رسوم شش جهت را باز میجست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
خرابی داشت از کار جهان دست
جهان از دستکار این جهان رست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر
به سر بر زد ز دست خویشتن دست
و زان غم ساعتی از پای ننشست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را
به طاعت خانه شد خسرو کمر بست
نیایش کرد یزدان را و بنشست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
قلم زن چابکی صورتگری چست
که بی کلک از خیالش نقش میرست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
نمک دارد لبش در خنده پیوست
نمک شیرین نباشد وان او هست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
همه روز این حکایت باز میجست
جز این تخم از دماغش برنمیرست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
فلک گوئی شد از فریاد او مست
به سنگستان او در شیشه بشکست
