وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
سرا پا دلربا ز آنگونه بستش
که گر بودی دلی دادی به دستش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۳ - در حکایت گفتگوی آن بیخبر از مقامات عشق با مجنون و جواب دادن مجنون
ز جانان گویم و پیوند سستش
هم از دل گویم و عهد درستش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
نگاه فتنه بر چشمان مستش
فلک را دست بیرحمی به دستش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۰ - نازل شدن شیرین به دلجویی فرهاد مسکین در دامنهٔ کوه بیستون
خرد یکباره بیرون شد ز دستش
حجاب افکند یک سو چشم مستش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۳ - در بیان مصاحبت شیرین با فرهاد در آن شب
نگاهی کرد از آن چشم مستش
بکلی برد دین و دل ز دستش
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - وصف و ذم فرس
ز نعل آهن نگشته پای بستش
که شد از سختی سم زیردستش
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه
رباب از چشمه جاری به دستش
ز تار موج، دایم پای بستش
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه
چو صور حشر گردد پای بستش
دف گردون شود پاره ز دستش
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه
نی انبانی بود انسان به دستش
ز روی نغمه سازی پای بستش
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۴ - آمدن راجه جسرت از شهر اوده در ترهت به جهت کدخدائی رام
ز سرمه مست تر شد چشم مستش
ز پان شاداب لعل می پرستش
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰۳ - در آتش انداختن رام سیتا را جهت امتحان پاکی او و سلامت بر آمدن او
شده شعله چو میغ آتش پرستَش
سمندر چون دل پروانه مستش
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - در تعریف خواجه میرزاجان بقال
ترازو شرمسار چشم مستش
کشیده سنگساری ها ز دستش
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۶ - حکایت
خوشا آن دم که چشم نیم مستش
چو دادی جام مردافکن به دستش
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
خرد بندی است محکم لیک گاهی
توان با ناتوانیها شکستش
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۴ - در شهادت ولی داور علی اکبر علیه السلام
بخواند اسب عقاب برنشستش
عقاب چرخ شد سرعت پرستش
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۵۸
شدم غافل اسیر چشم مستش
به نادانی بدادم دل به دستش
به دست طفل فایز شیشه دل
چرا دادی که تا دادی شکستش؟
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰۹ - الرداء والردی
منازع هر که شد در ایندو، پوستش
کنم وانگه بهم خواهم شکستش
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمعالاهواء
کند کسی ساغر و پیمانه مستش
که دل بر آندو چشم می پرستش
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۷ - سخن گفتن خانه با صاحبخانه
یکی راندی سخن از سقف پستش
که تنگست این مکان جای نشستش