عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
شدم مست و ببحرش راه بردم
ز جسم هستی خود جمله مردم
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
نظر در روی دیگر نیز کردم
از او یک شربتی دیگر بخوردم
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
بطور روستائی شهر گردم
که کس نشناسدم که من چه مردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
من و تو دیگریم و هرچه کردم
من اندر ذات توآگاه و فردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
ز قول شرع پیش از مرگ مُردم
ره تحقیق جانان را سپردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
ز قول شرع راه حق سپردم
بیکباره ز دید خویش مُردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
خدا را یافتم چون ره سپردم
ز نام وننگ خودبینی بمردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
ز سرّ عشق پرده باز کردم
کنون اندر عیان دوست فردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
خبر داری که در اندوه و دردم
عیان بنمای تا من شاد گردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
خبر داری که چون خورشید فردم
گهی سرخی نموده گاه زردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
کنون در وصلت امشب راه بردم
همه تقلید از لوحت ستردم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
ز عشقت گفتم و در درد مُردم
شدم من زنده و این گوی بردم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
سر خود را فدای گنج کردم
تو میدانی که من پر رنج بردم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
براندازم حجاب و یار گردم
بساط عشق کلّی در نوردم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در این پرگار در اندوه ودردم
بمانده اندر این پرگارم فردم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بسی اندیشهٔ بیهوده کردم
بسی زانجا رسید از خویش دردم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
حقیقت سجدهٔ آدم نکردم
در آن دم دوست را فرمان نبردم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
بسی در منزل جان راه کردم
که تا در دل عیان آگاه گردم