عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
سقط باشد گذر کن زان مخور تو
طلب کن میوه را از شاخ تر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۹ - در دعا کردن آدم در حضرت حق مر فرزندان را و شفیع آوردن پیغامبر علیه السّلام
مخور این گندم و باقی بخور تو
همی فرمان شیطان را مبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
خداگفتست کین اینجا مخور تو
مرا از قول حق آری بدر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
بسی گشتی ابر گِردِ کمر تو
که باز اینجا بری بوئی اگر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۹ - در مکر کردن شیطان آدم را در خوردن گندم و ناپدید شدن شیطان و گندم خوردن حضرت آدم علیه السّلام و الصلاة فرماید
نکردی پیش بینی در نظر تو
از آن ماندی چنین زیر و زبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۰ - در عریانی و بی روئی آدم علیه السّلام گوید و ملامت کردن حضرت جبرئیل علیه السلام مر او را در خوردن گندم فرماید
نگفتم مر ترا گندم مخور تو
همی فرمان دیو انجام مبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۲ - نداکردن حضرت آفریدگار عزّ شأنه با آدم علیه السّلام که چون عجز آوردی از عقوبت تو درگذشتم و امّا از بهشت بیرون رو
کنون خواهی بُدن اندر بر تو
تو باشی دائمادر آذر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
قضا بُد رفته اینجا بر سر تو
که باشد بعد از این مر غمخور تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
برافکن هفت گردون از نظر تو
که تا مر ذات بینی سر بسر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
تو سلطانی و جمله چاکر تو
ولی جانست اینجا رهبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
یقین بشناس و در جانان نگر تو
دمادم میدهم اینجا خبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
یکی دان جملگی را در نظر تو
مباش اینجا حقیقت بیخبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
بنادانی ز دانائی خبر تو
نداری و فتادستی بسر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
از این بند بلا اینجا اگر تو
برون آئی بیابی کل خبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
نداری هیچ اینجاگه خبر تو
بماندستی چنین اندر بشر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۸ - در نصیحت کردن سالک دردمند و در مراقبت احوال خود کردن فرماید
خدا شو ای بمانده در خبر تو
که در یکی نظر یابی بشر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۵ - در صفات پرده در افتادن فرماید
دگر چون بازهوش آئی دگر تو
بیابی اندر اینجاگه خبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۸ - در صفات دل و دیدن اعیان و راز گفتن فرماید
در این دم کن سوی جانان نظر تو
اگر از سرّ جان داری خبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
زهی کرده غلام و چاکر تو
مه و خورشید بیشک ناظر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
ندارد هیچ چیزی جز سر تو
چو خاک افتاد مسکین بر در تو