به ظاهر عشق را درگاه باشد

نه هر کس را بدرگه راه باشد

رسول الله پیر راه باشد

ز سر هر دو کون آگاه باشد

درو معنی جعفر شاه باشد

درو معنی الالله باشد

درختی واصل این راه باشد

عجب گر خون ما آگاه باشد

مرا در گنج او خود راه باشد

به پیش شاه ما را جاه باشد

اناالحق زن یقین اللّه باشد

کسی کو از عیان آگاه باشد

هر آنکو این بخواند شاه باشد

ز بود جزو و کل آگاه باشد

حضوری گر ترا همراه باشد

دلت پیوسته با درگاه باشد

چو او همره بود همراه باشد

کسی باید کز این آگاه باشد

حققت گنج از آنِ شاه باشد

کسی کز دید شاه آگاه باشد

کسی کاندر سلوک راه باشد

یقین از ماه خود آگاه باشد

حقیقت نور الّا اللّه باشد

دگر هر کس کز این آگاه باشد

مرا اسبیست الحق این چنین اسب

زیان مال و نقص جاه باشد

همه تن استخوان چون اسب عاجست

که در شطرنج جفت شاه باشد

چو دیواریست بر روی بلندی

[...]

بداند، هر که او آگاه باشد

که دلها را به دلها راه باشد

امیری کو سزای گاه باشد

محمد بیک ارغونشاه باشد

جهانداری که از اورنگ شاهی

چو بر گردون گردان ماه باشد

قبا گر ز اطلس گردونش دوزند

[...]

بلی داند دلی کاگاه باشد

که از دلها به دلها راه باشد

بداند هر که او آگاه باشد

که دلها را به دلها راه باشد

درین ره کعبه سنگ راه باشد

همان به راهرو آگاه باشد

بگو توفیق را ای خواجه ی خضر

که با ما یک قدم همراه باشد

بلندی بایدت، بگذر ز پستی

[...]

جلایر: هر که دولت خواه باشد

به او خوبی خدا هم راه باشد

خود آن دل بلکه قلب الله باشد

از این راز اهل دل آگاه باشد