گنجور

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

مگر آن شاه را از کینه خواهان

پدید آمد یکی دشمن ز شاهان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۶) حکایت مؤذّن و سؤال مرد از دیوانه

 

خوش آوازی ز خیل نیکخواهان

مؤذّن بود در شهر سپاهان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۷) حکایت لیث بوسنجه

 

پشیمان گشت و چون صاحب گناهان

به پیش پیر آمد عذر خواهان

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۱ - عجز آوردن بلبل به پیش باز و دستوری طلبیدن او

 

خردمندان چو آیند نزد شاهان

به نظم آرند دعای صبحگاهان

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۶ - حکایت هاروت و ماروت

 

ستاده پای با جان عذر خواهان

گناه از بنده عفو از پادشاهان

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

چو هستت این گدا از نیک خواهان

مراعاتیش کن چون پادشاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

یکی شه بود در شهر سپاهان

که بودندی غلامش پادشاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

شکفت از کار گلرخ شاه شاهان

که رُست او را نباتی در سپاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

خبر آوردش از شاه سپاهان

که شه همچون شکرگلراست خواهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

یقین دانم که نبود شاه خواهان

که گل گردد گلابی در سپاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

منم امروز شمع پادشاهان

ز من در پرده مینازد سپاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

جوانی بود بهزاد از سپاهان

که بودی پهلوان پادشاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

بدانسان شاه گل را گشت خواهان

که با سی تن روان شد تا سپاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

به وقت فرصتی گل گشت خواهان

که شاه او را بدزدد از سپاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چو شد روز دگر شاه سپاهان

بر گلرخ بیامد نیک خواهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

چو خسرو را دل گل بود خواهان

ز شهر روم آمد با سپاهان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

در آن شب گو برون شد از سپاهان

دلم خاتون خود را بود خواهان

عطار
 
 
۱
۲