فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را
ز هجرانت بترسد وز بلا نه
ترا خواهد ز یزدان و مرا نه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۶ - پاسخ دادن رامین ویس را
بهانه برگرفتم از میانه
نه پوزش دارم اکنون نه بهانه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
مخوان از رشک من چندین فسانه
مکن با من جدایی را بهانه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
ز بهر آنکه تا مانی به خانه
به دست آور ز گیتی یک بهانه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
شبی چون دوش دیدم در زمانه
که بوسه تیر بود و لب نشانه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
بزرگی را همین باشد بهانه
بزرگی جوی و کم کن این فسانه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
ندانم چیست این گشت زمانه
وزو بر جان ما چندین بهانه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
نه جنگی بود مرگش را بهانه
نه خونی ریخته شد در میانه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
توی بهتر بزرگان زمانه
به نامت مهر کردم این فسانه
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - مسمط در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
یکی گردد بپیروزی دو خانه؟
بمردی باشدش ملک شهانه
سپاهی پیش او شد بی کرانه
همه شیران جنگی و جوانه
جگرشان کرد پیکان را نشانه
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - مسمط در مدح امیر شمس الدین
بود بر کامشان دور زمانه
عدوشان تیر محنت را نشانه
ملاشان باد از دولت خزانه
مبادا ملک ایشان را کرانه
بجود و عدل بادندی فسانه
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - مسمط در مدح امیر شمس الدین
تو بادی شادمانه جاودانه
مبادا یک زمان بی تو زمانه
تو زیبی عقد شادی را میانه
که گیتی را تو داری شادمانه
گرفته داغ و درد از تو کرانه
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۲۵ - لطیفه
مرا دی یاسمن پیغام دادست
به تو ای صاحب و صدر یگانه
ز هر نوعی سخن گفتست پنهان
غرض را درج کرده در میانه
چه فرمایی کنون پیغام او را
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۰ - (سی لحن باربد)
چو برگفتی نوای مشکدانه
ختن گشتی ز بوی مشکخانه
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۰ - (سی لحن باربد)
چو کردی رامش جان را روانه
ز رامش، جان فدا کردی زمانه
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان
من از شفقت سپند مادرانه
به دود صبحدم کردم روانه
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
چو خسرو دید کهآشوب زمانه
هلاکش را همی سازد بهانه
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
ز هر سو کرد مرکب را روانه
نه دل دید و نه دلبر در میانه
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رسیدن خسرو به ارمن نزد مهین بانو
گرامی نزلهای خسروانه
فرستاد از ادب سوی خزانه
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
چه خرم کاخ شد کاخ زمانه
گرش بودی اساس جاودانه