فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
به زه کرده همه ساله کمان را
به تاریکی همی اندازد آن را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس
به درد و گریه دارم این و آن را
ندارم رنجه مر دست و زبان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۲ - نشاندن رامین پسر خود را به پادشاهى و مجاور شدن به آتشغاه تا روز مرگ
بگو یارب بیامرز این جوان را
که گفتهست این نگارین داستان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چنین تأثیر کی بود آسمان را
چنین نو دولتی کی بد جهان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چو تو گویی بگیرید آن فلان را
بلرزد هفت اندام آسمان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
بکشت آز و نیاز مردمان را
زر جودش دیت شد هر دوان را
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۴ - در مرثیۀ نصرة الدین اتسز
ز مرگ شاهزاده نصرة الدین
نه دل را ماند قوت ، نه زبان را
جهانی بود در انواع مردی
که داند مرثیت گفتن جهان را؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب
چه طرز آرم که ارز آرد زبان را؟
چه برگیرم که در گیرد جهان را؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان
فراخی باد از اقبالش جهان را
ز چترش سربلندی آسمان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان
چنان در دل نشاند آن دلستان را
که با جانش مسلسل کرد جان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق
کمر بستم به عشق این داستان را
صلای عشق در دادم جهان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
چو بشنیدم ز شیرین داستان را
ز شیرینی فرو بردم زبان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
نبینی آفتاب آسمان را؟
کز آن خندد که خنداند جهان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
به دست آوردم آن سرو روان را
بت سنگیندل سیمینمیان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
خبر دادند سالار جهان را
که چون فرهاد دید آن دلستان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
بدو بخشیدی آن زرینهخوان را
تنور و هر چه آلت بودی آن را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
رخم روزی که بفروزد جهان را
به زرنیخی فروشد ارغوان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
کهالهی تازه دار این خاکدان را
بیامرز این دو یار مهربان را
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
غلام و مادر طفل آن جوان را
نه چندان زد که بتوان گفت آن را
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
که میکردند بر دار آن جوان را
وثاقی بود بگرفتند آن را