عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
مرا گنج معانی آن امام است
که او را جبرئیل از جان غلام است
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
هر آنکس کو ز دنیا شاد کام است
مقام آخرت بروی حرام است
عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
بگویم اصل درویشی کدام است
که این معنی بعالم نی بعام است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۶ - درامامت امیرالمؤمنین و امام المتقین علی(ع)کرّم اللّه وجهه فرماید
امام است او و بیشک او امام است
که او را جبرئیل از جان غلام است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه
مر این اسرارها با خاص و عام است
کتاب اینجا در این معنی تمام است
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴
مدامم ده، که ایامم مدام است
شکار عیش را، ایام دام است
بیاور باده ئی، کز وی دو قطره
خرابی دو عالم را تمام است
چه در بند حریفی، باده را باش
[...]
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
تو سلطانی و خورشیدت غلام است
نظر جز بر چنین صورت حرام است
ورای حسن در روی تو چیزیست
نمیداند کسی کان را چه نام است
اگر جان را بهشتی در جهان هست
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
نکونامی و بدنامی کدام است
چو عشق آمد چه جای ننگ و نام است
نمی ترسیم در عشق از ملامت
ملامت در عقب بالا کلام است
هم از دل فارغیم اکنون هم از جان
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴
مرا بی باده مستی بر دوام است
ز جایی دیگرم در سر مدام است
اگر عاشق به می مست است هیهات
هنوزش گر بجوشانند خام است
مرا باری ز ساقی هوش رفته ست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۹ - صفت بهار، و گلگشت شجرهٔ بلند بالش مملکت والا خضر خان طوبی له، در باغ بهشت آسا، و بسوی گلهای کرنه گذشتن، و بوی دوست باز یافتن، و هوش به باد دادن
بسی زیبا کنیز سبز فام است
که صد چون سرو آزادش غلام است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۴ - رسیدن خضر خان بادلدانی، و با او چون بخت خویش با دولت جفت گشتن
همه طاووس هندی سبز وام است
کزان گونه به زیبائی تمام است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - بیتی چند از عتاب نامهٔ خسرو به شیرین
ز لعلت شربتی کو را به کام است
حلالش باد اگر بر ما حرام است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۶ - سوال از احوال سالک و نشانهای مرد کامل
مسافر چون بود، رهرو کدام است
که را گویم که او مردِ تمام است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲ - سبب نظم کتاب
مسافر چون بود رهرو کدام است
که را گویم که او مرد تمام است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۰ - جواب
به محسوسات خاص از عرف عام است
چه داند عام کان معنی کدام است
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳ - حکایت
مسلمانی ورای این مقام است
بگویم با تو رمزی کان کدام است
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۹ - در تحقیق روزه
بگویم مغز این جمله کدام است
که گر جز همچنان داری حرام است
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۴ - در تحقیق بهشت و دوزخ
بهشت خاص بی ذوق و طعام است
که ذوق جان به حق ما لا کلام است
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۵ - در تحقیق رزق
تن از دنیا و رزق او طعام است
دل از عقبی طعام او کلام است