نکونامی و بدنامی کدام است
چو عشق آمد چه جای ننگ و نام است
نمی ترسیم در عشق از ملامت
ملامت در عقب بالا کلام است
هم از دل فارغیم اکنون هم از جان
که ما را جز غم جانان حرام است
در دیوانگی ها برگشادیم
که عقل از بس تمامی ناتمام است
بسی سودا درین سودا بپختیم
هنوز اندیشه ی این کار خام است
سر دیوانگی دارم ازین پس
که را با ما هوای این مقام است
به ترک خواجگی گفتیم و رندیم
اگر چه خواجگی با احتشام است
کسی را خواجه می خوانند بالله
که صد ره کمتر از کمتر غلام است
ز محنت کلبه ی فانی نزاری
به قصری شد که دولت مستدام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عشق و جنون میپردازد و نشان میدهد که هنگام حضوری عشق، مسائلی مانند ننگ و شهرت اهمیت ندارند. شاعر ابراز میکند که در عشق از ملامت نمیترسد و فقط غم معشوق برای او حلال است. او با اشاره به دیوانگی، به كاهش ارزش عقل و اتمام افکار عادی میپردازد و نشان میدهد که در این حالت، حتی خود را از قید و بندهای اجتماعی رها کرده است. در نهایت، شاعر بیان میکند که رفاه مادی و مقام اجتماعی نمیتواند به اندازه عشق و احساس واقعی ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: وقتی عشق در میان باشد، دیگر نام و ننگ چه اهمیتی دارد؟ در این حالت، خوب بودن یا بد بودن از اهمیت کمتری برخوردار است.
هوش مصنوعی: در عشق از سرزنشها و انتقادات نمیترسیم؛ چرا که این حاشیهها و گفتههای دیگران، تنها در پسزمینه عشق ما قرار دارند و اصلیترین موضوع، خود عشق است.
هوش مصنوعی: ما اکنون از دل و جان بینیازیم، زیرا تنها غم معشوق برای ما حلال است.
هوش مصنوعی: در حالتی از جنون، افکار و احساسات خود را آزاد کردیم، زیرا میدانیم که عقل و منطق همیشه نمیتوانند تمامی جوانب زندگی را درک کنند و تفسیر کنند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که ما مدت زیادی است که به فکر این موضوع هستیم و در واقع با آن دست و پنجه نرم کردهایم، اما هنوز هم فکر و ایدهامان درباره این کار خام و ناپخته مانده است.
هوش مصنوعی: از این پس دیوانگی و جنون مرا بیشتر فرا گرفته است، زیرا که هیچکس نمیتواند با ما در این جایگاه و منزلت برابر شود.
هوش مصنوعی: ما به ترک زندگی رسمی و موقر اشاره کردیم و به زندگی آزاد و بیپروا روی آوردیم، هرچند که زندگی با وقار و احترام نیز جایگاه خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: کسی که لقب خواجگی دارد، به خدا قسم، از بسیاری از بندگان و غلامان نیز کمتر است.
هوش مصنوعی: از درد و رنج یک خانهی پر از مشکل، به قصر و زندگی شاد و مرفهای رسیدم که خوشبختی و کامیابی همیشگی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر دل دلبر و دلبر کدام است؟
وگر دلبر دل و دل را چه نام است؟
دل و دلبر بهم آمیته وینم
ندونم دل که و دلبر کدام است
دلیل آن کآفتاب خاص و عام است
که شمسالدین و الدنیاش نام است
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
[...]
مدامم ده، که ایامم مدام است
شکار عیش را، ایام دام است
بیاور باده ئی، کز وی دو قطره
خرابی دو عالم را تمام است
چه در بند حریفی، باده را باش
[...]
تو سلطانی و خورشیدت غلام است
نظر جز بر چنین صورت حرام است
ورای حسن در روی تو چیزیست
نمیداند کسی کان را چه نام است
اگر جان را بهشتی در جهان هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.