گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

همه رفتند بر سودا دماغی

بمردند اندر اینجا چون چراغی

عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۶ - داستان کبک نر با ماده

 

در افشان لاله در وی چون چراغی

ولیک از دود او بر جانش داغی

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۶ - داستان کبک نر با ماده

 

در افشان لاله در وی چون چراغی

ولیک از دود او بر جانش داغی

ظهیری سمرقندی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱۹

 

دلی دارم در او دردی و داغی

که یکدم نیستش از غم فراغی

به هر دل از دلم سوزی بگیرد

بسوزد چون چراغی از چراغی

ازین شکرلبان شمع صورت

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید

 

دو کون از صنع او یک گل به باغی

ز ملکش نه فلک یک شب چراغی

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲ - در حکمت آفرینش

 

به کرمی داد از ابریشم کناغی

به کرمی می‌دهد در شب چراغی

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۵ - آغاز داستان جمشید و خورشید

 

ملک فرمود تا یک شب به باغی

که بر هر خار بود از گل چراغی

سلمان ساوجی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۱ - غزل گفتن بار بد از زبان خسرو

 

شدم روزی به طوفی سوی باغی

که تا جویم دمی از غم فراغی

سلیمی جرونی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode