امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۸ - مصاف اول غازی ملک با لشکر دهلی به باد حملهای زیر و زبر کردن چنان لشکر
به پیش آهنگ فرزند سرافراز
چو شهبازی سوی مرغان به پرواز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در فضیلت عشق
چو قمری را دهی بی جفت پرواز
ز بستان در قفس رغبت کند باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۶ - آغاز داستان
به تاریخ عجم دانندهٔ راز
چنین کرد این حکایت را سرآغاز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه
بسی کردند ترتیب سخن ساز
ز حیرت هر دو را برنامد آواز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه
به زاری گفت شیرین کای دغا باز
چو دل بردی ز من چندین مکن ناز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۹ - اظهار عشق کردن خسرو به شیرین
ز نوش ساقیان و نغمهٔ ساز
می از دلهای صافی گشته غماز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۹ - اظهار عشق کردن خسرو به شیرین
همه آتش بسوی خود مکن ساز
که داری در یکی سودا دو انباز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عشرت کردن خسرو و شیرین بر لب شهر و دو افسانه گفتن آنان
مقیمان زمین در پردهٔ راز
عروسان فلک در جلوهٔ ناز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عشرت کردن خسرو و شیرین بر لب شهر و دو افسانه گفتن آنان
گهی این جعد او بگشادی از ناز
دل درمانده را کردی گره باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۷ - رفتن خسرو به اصفهان به هوای شکر
ز رامشگر ستد چنگ خوش آواز
روان دستی فرود آورد بر ساز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - بردن شکر خسرو را به خانهٔ خویش به مهمانی
شهنشه زان حدیث آمد به خود باز
صنم برداشت مهر از حقهٔ راز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد
چو حالش دید شیرین دادش آواز
کزان آواز جانش آمد به تن باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - آگاهی خسرو از عشق فرهاد
ندیمان هر چه بشنیدند از آن راز
همه گفتند شه را یک به یک باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - از جواب نامهٔ شیرین به خسرو
مفرح نامهای کز ذوق آن راز
امید مرده در تن زنده شد باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان
زبان را داشت زان جولان گری باز
بر آئین دگر شد نکته پرداز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق
که ای در هر دلی دانندهٔ راز
به بخشایش درت بر همگنان باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۳ - گفتگوی خسرو و شیرین
ولی ترسم که وا ماند ز پرواز
تذرو نازنین در چنگل باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۳ - گفتگوی خسرو و شیرین
تو خوش خوش با پری رویان دمساز
بهر گلزار چون بلبل به پرواز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۳ - گفتگوی خسرو و شیرین
درافگن زلف تا زآن رشته ناز
شوم با چنبر گردون رسن باز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۳ - گفتگوی خسرو و شیرین
دگر باره پری روی فسون ساز
فسونی تازه کرد از چشم غماز