عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۹ - سؤال کردن سلطان بایزید از منصور از جان و جانان
چنان از شوقت اینجا بینیازم
که میخواهم که با تو عشق بازم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
منم جانان یقین اینست رازم
ز هر نوعی یقینت گفته بازم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
چو او واصل شدست و کارسازم
از آن از گفتن او بینیازم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
که چندین سر که گفتم پاکبازم
از آن در پاکبازی بی نیازم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
بدان گفتم که میدانی تو رازم
کجا یابی درین معنی تو بازم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۲ - پرسیدن عبدالسلام از حقیقت منصور
بقدر خود مرا بنمود رازم
دگر آورد سوی خویش بازم
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
برو با یار گو اسرار رازم
برویش باب معنی کن تو بازم
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
بُدند آن سه نفر آنجا ملازم
که حکم این چنین برگشت جازم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
ندارم هیچ و میدانی تو رازم
تو خواهی بود حیدر کار سازم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۱ - در عتاب کردن حضرت آفریدگار عزّ شأنه با آدم در گندم خوردن و عاجز شدن آدم در گناه و مقرّ شدن و توبه کردن فرماید
ز نافرمانیت اکنون چسازم
ترا در آتش غیرت گدازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
چو منصور تو جان خود ببازم
پس آنگه سوی ذاتت سرفرازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
در این بند و بلا میدان تو رازم
که در عشقت همی سوزیم و سازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
من از هیلاج اینجا سر ببازم
ز دید جان جانان برفرازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
کنم پیدا و آنگه سر ببازم
بنزد انبیا سر برفرازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
چو نقاش ازل برگفت رازم
حقیقت پرده کرد از روی بازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
چو نقاش ازل بنمود رازم
حقیقت پرده کرد از روی بازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سر و جان پیش وصلت میببازم
که از تو در حقیقت سرفرازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز وصلت در درون بحر رازم
که پرده کردهای ز اسرار بازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در این میدان اگر درتک و تازم
دگرگوئی دمی از عشق بازم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
نشان آنست کآخر سر ببازم
ز سرّ او در اینجا سر فرازم