عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
گهی میکرد ازان مستی خمارش
گهی زان ناز و آن بوس و کنارش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
ز بی صبری برفت دل از قرارش
گرفت از مهر دل سر در کنارش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
پدر چون دید روی چون نگارش
روان شد اشک خونین صد هزارش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
ز دل پر شد ز خون تا سر کنارش
برفت از سر خردوز دل قرارش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
کنار آب و آب خوشگوارش
بهشتی بود و کوثر در کنارش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
اگر باشد دم تو سازگارش
تو باشی تا که باشی رازدارش
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
سیه شد پیش چشمش روزگارش
هزیمت گشت از او صبر و قرارش
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
نخستین عهد دربست استوارش
که تا بازارگان شد رازدارش
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
ز بی صبری برفت ازدل قرارش
بدست آورد زلف مشگبارش
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
چو شد یکبارگی صبر و قرارش
در آن سختی ز حد بگذشت کارش
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۰ - در تحقیق مقامات اهل سلوک
ز خورد و گفت و خفت و کردو کارش
شود یکباره بیرون اختیارش
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
نخواهد ماند صورت پایدارش
نباشد وصل اینجا در کنارش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۵ - در طلب دوست و اعیان کل و گنج حققی یافتن و اسرار امیرالمؤمنین علی کرّم اللّه وجهه در جاة گفتن فرماید
از آن فریاد می دارد که یارش
ز دَست اینجای ضرب بیشمارش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
کس کو راست از جان خواستگارش
وِرا زینجا ببیند آشکارش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
نمود او را کُشم من چند بارش
دراندازم نهان در سوی دارش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
گهی در دین و گه کفر است کارش
چنین افتاد اینجا کار و بارش