عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو
چو تو مُردی چه گل باشد چه خارت
که گل در زندگی آید بکارت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲ - در نعت حضرت سید المرسلین(ص)
بود اهل تکلف را عبارت
که باشد دائماً اندر عمارت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۷ - در شرح عشق فرماید
کند عقل تو هر دم صد عمارت
بیک لحظه کند او جمله غارت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۷ - در شرح عشق فرماید
فرو هرگز نیاید از عمارت
نگنجد شرح وصفش در عبارت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۹ - نباید بود ازو غافل زمانی
اگر بی علم باشد کار و بارت
یقین بر هیچ پاید روزگارت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۹ - در تحقیق صحبت فرماید
چو علم کسبیت کردند غارت
ترا بخشند علمی از اشارت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء
اگر خواهد که آرد در عبارت
و یا رمزی بگوید در اشارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵ - در مناقب حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام
کناری جوی از مردم که یارت
ز ناگاهی بیاید در کنارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید
حقیقت باید اینجا گه قرارت
که پنهان نیست خود دیدار یارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید
عمل کن تا ستانی مرد کارت
عمل باشد در اینجا یادگارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید
به هرزه بگذراند روزگارت
دراندازد بناگه سوی کارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۹ - جواب دادن منصور شیخ جنید را از حالات
نه چون آید حقیقت کردگارت
که خون گشته نهان در زیردارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۳ - در معنی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً فرماید
ترا دیدار بنمودست یارت
در اینجا گاه گشته آشکارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور
دلم چون شد بسی در انتظارت
کنون درخاک آمد پایدارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
رها کن بایزیدا این چهارت
که تا بیرون شوی با این چه کارت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
بشر بردار تا یابی بشارت
بشارت باشدت دیدار یارت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب کردن با دل و دریافتن اسرار معانی فرماید
تو قدر خود نمیدانی که یارت
چه گونه پاک کرده آشکارت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
سوی بحر فنا شو سوی یارت
میان آب دریا می چه کارت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
خرابات فنا کن اختیارت
تو با میدان و گوی اکنون چه کارت