گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

نسیم صبحدم ازکوهپایه باز آمد

درخت سرو ز شادی به اهتزاز آمد

بیاکه طرهٔ سنبل زشوق گشت پریش

بیا که دیدهٔ نرگس به راه باز آمد

به یاد حضرت زردشت جام باده بنومن

[...]

۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

میان ابرو و چشم تو گیر و داری بود

من این میانه شدم کشته این چه کاری بود

تو بی‌وفا و اجل در قفا و من بیمار

بمردم از غم و جز این چه انتظاری بود

مرا ز حلقهٔ عشاق خود نمی‌راندی

[...]

۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

کنون که کار دل از زلف یار نگشاید

سزد گر از من آشفته کار نگشاید

بلی ز عاشق آشفته کی گشاید کار

چو کار دل ز سر زلف یار نگشاید

ز روزگار در این‌ بستگی‌ چه‌ شکوه کنم

[...]

۷ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

بهار مژدهٔ نو داد فکر باده کنید

ز عمر خویش در این فصل استفاده کنید

خورید باده‌، مدارید غصهٔ کم و بیش

که غصه کم شود ار باده را زیاده کنید

مناسب است به شکرانهٔ مقام رفیع

[...]

۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

کسی که افسر همت نهاد بر سر خویش

به دست کس ندهد اختیار کشور خویش

بگو به سفله که در دست اجنبی ندهد

کسی که نان پدر خورده‌، دست مادر خویش

چه غم عقیدهٔ ما را اگر به قول سفیه

[...]

۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

مکن تو با دل من بیش از این به جور سلوک

که ملک زیر و زبر می‌شود ز جور ملوک

لبت به نغمهٔ جان‌بخش چون مسیحا، جان

دهد به پیکر بی‌روح مردم مفلوک

وفا کنی بچشیم و جفا کنی بکشیم

[...]

۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

اگرچه بسته قضا دست نوبهار امسال

بدین خوشیم که خُرّم بود بهار امسال

سزد که خلق نکوتر ز سال پار شوند

که نوبهار نکوتر بود ز پار امسال

نگار، پار سر قتل و جنگ و غارت داشت

[...]

۷ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام

دل من است که قانع شود به یک پیغام

کنون که گردش ایام را ثباتی نیست

همان‌ خوشست که در عشق بگذرد ایام

من آن مقام بلند از کجا به دست آرم

[...]

۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

ز نادرستی اهل زمان شکسته شدیم

ز بس که داد زدیم آی دزد خسته شدیم

ز عشق دست کشیدیم و بهر کشتن خویش

به پایمردی اغیار دسته دسته شدیم

خراب گشت وطنخواهی از من و تو بلی

[...]

۷ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

منم که عشق بتانم نموده پیر و کهن

ندانم اینکه چه افتاده عشق را با من

بلی هر آنکو عشق بتانش چیره شود

شگفت نیست گر آید نزار و پیر و کهن

ز رنج و درد چنان شد تنم که گر بینی

[...]

۱۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

علی‌الصباح که بر طره‌ات زنی شانه

هزار نافه گشایی میان کاشانه

گر از بهشت گریزد کسی رواست بسی

که هست چون‌ تو بهشتی‌رخیش‌ درخانه

کسان زنند به دیوانگیم طعنه و من

[...]

۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

شبی گذشت به آسودگی و آزادی

هزار شکر بدین نعمت خدادادی

چه عیش‌ های مهنا که روی داد به ما

بدین چمن که بدو باد روی آبادی

ز کهنه و نو گیتی نگشت شاد دلم

[...]

۷ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

نهاده کشور دل باز رو به ویرانی

که دیده مملکتی را بدین پریشانی

دلا مکن گله از کس که خوار و زار شود

هر آن که‌ شد چو تو سرگشته در هوسرانی

ز تار زلف سیاه تو روز مشتاقان

[...]

۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

نصیحتی است اگر بشنوی زیان نکنی

که اعتماد بر اوضاع این جهان نکنی

از این وآن نکشی هیچ در جهان آزار

اگرتو نیت آزار این و آن نکنی

ز صد رفیق یکی مهربان فتد، هش دار

[...]

۱۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

صبا ز طرهٔ جانان من چه می‌خواهی

ز روزگار پریشان من چه می‌خواهی‌؟

دلم ببردی و گویی که جان بیار ای دوست

به حیرتم که تو از جان من چه می‌خواهی‌؟

دوباره آمدی ای سیل غم‌، نمی‌دانم

[...]

۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴ - در مرثیه و مادهٔ تاریخ فوت پدر

 

دریغ و درد که از کید فتنهٔ گردون

بشد صبوری ازما چوشد صبوری ما

دریغ از آن دل آگاه و خاطر دانا

که بردرند ز غم جامه صبوری ما

صبوری آن ملک شاعران طوس برفت

[...]

۷ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸

 

اگر مدار بهم نیست کار آتش و آب

یکی به تیغ ملک بین مدار آتش و آب

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - در وصف مجلهٔ فروغ تربیت

 

به باغ در، به مه دی خمیده خاربنی

به پیشم آمدگفتم درین چه خاصیت است

نه تیر قامت او را ز غنچه پیکانست

نه صدر حشمت او را ز برگ حاشیت است

بسان تیغی کان‌را نه قبضه و نه نیام

[...]

۱۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - صفای هر چمن

 

خلیل‌زادهٔ آزاده‌ای که دیرگهیست

که حسنت از رخ چون برگ ارغوان پیداست

در آشکار و نهان کام دل بجو ز جهان

که خوبروی جهانی تو تا جهان پیداست

سرین نرم تو از امتحان برآمده خوب

[...]

۴ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - دختر ناکام

 

چه شد که نرگس مستش ز آبِ دیده تر است

چه شد که لالهٔ رویش به رنگ معصفر است

چرا سعادت از‌ین تازه‌دختر ناکام

بریده مهر و از او سال و ماه بی‌خبر است

نه روی خانه، نه یارای دیدن یاران

[...]

۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
 
تعداد کل نتایج: ۸۹