رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۵
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که: باز گردد پیر و پیاده و درویش؟
![رودکی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/roodaki.gif)
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۰
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
بخدمت آمد نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که باز گردد پیر و پیاده و درویش
![قطران تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghatran.gif)
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۶۵ - به شاهد لغت غلغلیج، بمعنی دغدغه یعنی آنکه پهلوی کسی را یا زیر کش بر انگشت بکاوی و بجنبانی تا بخندد
چو بینی آن خر بدبخت را ملامت نیست
که بر سکیزد چون من فرو سپوزم بیش
چنان بدانم من جای غلغلیجگهش
کجا بمالش اول فتد بخنده خریش
![لبیبی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/labibi.gif)
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۶۷ - به شاهد لغت فرغیش، به معنی آن موی که از زیر پوستین سر فرو آورده بود و جامه ریمناک دریده دامن را نیز گویند
ز خشم دندان بگذارد بر . . . خواهر
همی کشید چو درویش دامن فرغیش
![لبیبی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/labibi.gif)
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۴ - صفت یار درودگر گفته است
نزار و تافته گشتم بسان ساروی تو
مکن بترس ز ایزد ز عاقبت بندیش
چو مته تو شدم در غم تو سرگردان
بسان چوب تو از اسکنه شدم دلریش
همیشه هجران جویی بسان اره خود
[...]
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - شهاب الدین مؤید
شهاب دین موید که بر سپهر هنر
بنور خاطری از آفتاب و از مه بیش
بآفتاب و به مه آن کند طبیعت تو
که آفتاب بخوامیش و ماهتاب بخویش
عطارد از تو برد بر فلک بغیرت و رشک
[...]
![سوزنی سمرقندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/soozani.gif)
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۱ - از نجیبالدین کاتب سیاهی خواهد
اگر به رنج ندارد اجل نجیبالدین
که هیچ رنج مبادش ز عالم بدکیش
به پارهای سیهی بر سرم نهد منت
به شرط آنکه دگر دردسر نیارم بیش
به وقت خواندن این قطعه دانم این معنی
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۶۷
پناه اهل هنر پیشوای روی زمین
توراست چرخ نکوخواه و بخت خیراندیش
تویی که در حرم دولتت به نقل طباع
موافقت دهد ایام گرگ را با میش
ز جام مهر تو نو شد زمانه شربت نوش
[...]
![ظهیر فاریابی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/zahir.gif)
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸
دلی که دید که غایب شدهست از این درویش
گرفته از سر مستی و عاشقی سر خویش
به دست آن که فتادهست اگر مسلمان است
مگر حلال ندارد مظالم درویش
دل شکسته مروت بود که بازدهند
[...]
![سعدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saadi.gif)
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۷۴
بشهریار بگوئید حال این درویش
بشهر یار برید آگهی از این دل ریش
مدد کنید که دورست آب و ما تشنه
حرامی از عقب و روز گرم و ره در پیش
توانگران چو علم بر کنار دجله زنند
[...]
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۲
قوی و بزرگ و سرافراز و سرخ رو ناگه
به آرزوی تو برخاستم ز مسکن خویش
چو در جناب تو آمد شدم دراز کشید
برفت آب و هوس کم شد و ندامت پیش
روا مدار کنون باز پس روم ز درت
[...]
![سلمان ساوجی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/salman.gif)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۴
مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش
که من از دست تو خواهم گرفت خودسر خویش
چو دل حدیث تو گوید ز دیده خون بچکد
رود هر آینه خون چون دهن گشاید ریش
اگر بریش دلم نیش نیز دره نگرد
[...]
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸
به کنج مدرسه ای کز دلم خراب ترست
نشسته ام من مسکین بی کس درویش
هنوز از سخن خلق رستگار نیم
به بحر فکر فرو رفته ام ز طالع خویش
دلم همیشه از آن روی پر ز خونابست
[...]
![جهان ملک خاتون](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jahan.gif)
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰
دلم رمیده شد و غافلم منِ درویش
که آن شِکاریِ سرگشته را چه آمد پیش
چو بید بر سرِ ایمانِ خویش میلرزم
که دل به دستِ کمان ابروییست کافِرکیش
خیال حوصلهٔ بحر میپزد هیهات
[...]
![حافظ](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hafez.gif)
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۵
به جد و جهد چو کاری نمیرود از پیش
به کردگار رها کرده بر مصالح خویش
به پادشاهی عالم فرو نیارد سر
اگر ز سِرِّ قناعت خبر شود درویش
بنوش باده که قَسّام صُنع قسمت کرد
[...]
![حافظ](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hafez.gif)
شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶
مرا ز من بستان دلبرا بجذبه خویش
که نیست هیچ حجابی چو من مرا در پیش
مرا ز من ز سوی کائنات با خود کش
کزان طرف همه نوش است و این طرف همه نیش
از آنکه با تو شده دوست دشمن خویشم
[...]
![شمس مغربی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/maghrebi.gif)
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳
دلا چو شیوه ی رندی نمی رود از پیش
بجوی گنج سلامت ز کُنج خانه ی خویش
چه شکوه ها که ندارم ز دست نوش لبان
که نوش می ندهند و همی زنندم نیش
چو خار نیزه شد این دشمنان طعنه گذار
[...]
![ابن حسام خوسفی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ebnehesam.gif)
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷
مشو فریفته حسن صورت ای درویش
به روی شاهد معنی گشای دیده خویش
مکن به دیدن خوش قامتان به بالاروی
مباد مانی ازین کار و بار سر در پیش
ملاحت سخن عشق عاشقان دانند
[...]
![جامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jami.gif)
جامی » بهارستان » روضهٔ چهارم (در ذکر بخشندگان) » بخش ۸
اگر به دست کریم اوفتد جهان یکسر
جهان چه باشد صدبار از جهان هم بیش
چرا شود دل درویش ریش ازان حسرت
چو هست کیسه جودش خزینه درویش
![جامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jami.gif)