رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۹
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۴۲
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۹
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۶
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۹ - هم در مدح آن بزرگ
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم همانا در سال فراز آمدن آن پادشاه والاجاه بر تخت پادشاهی گفته شده است
درود داد خلافت رسید و عهد و لوی
به بارگاه همایون حضرت اعلی
به بارگاهی کز فخر خلعتش جوید
ز ظل پرده او دوش آفتاب ردی
به بارگاهی کز حرص طاعتش خواهد
[...]

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۷
ایا تن تو همه ساله پیش روح فدی
به سوی مادرت از آسمان رسیده ندی
چرا چو برهمنان خویشتن همی سوزی
اگر توراست جهودانه طیلسان وردی
کجا گداخته کردی زناب آتش ناب
[...]

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳
زهی ز روی بزرگی خلاصهٔ دنیی
علو قدر تو برهان آسمان دعوی
به اهتمام تو دایم عمارت عالم
ز التفات تو خارج عداوت دنیی
تویی که مفتی کلک تو در شریعت ملک
[...]

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة - فی الشیب و الشباب
که بیرفیق و حریفی نمانی از عالم
بهر مکان که روی و بهر زمین که رسی

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثالثة عشر - فی مناظرة السنی و الملحد
از آنورق که تو از ترهات می خوانی
در آن نه ذوق سخن بینم و نه رنگ و نه بوی

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج
برنگ چهره بیمار یک اندر وی
دوای دلشدگی و شفای بیماری

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج
بوقت طبخ در او کرده است خوانسالار
زرنگ و بوی بسی زرگری و عطاری

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۰
به دیدن تو مرادیده روشنست مگر
تو خاک درگه خورشید خسروان قزلی

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۳
نه همرهی تو مرا راه خویش گیرو برو
ترا سلامت باد و مرا نگونساری

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۴
هر آن زمین که تو یکره برو قدم بنهی
هزار سجده برم خاک آن زمین ترا

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۵ - حکایت موشی که به دعای زاهد مستجاب الدعوه به پیکر دختری درآمد
بمار ماهی مانی، نه این تمام و نه آن !
منافقی چکنی؟ مار باش یا ماهی

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۸
بهرچه روی نهم یا بهر چه رای کنم
قوی است دست مرا تا تو دست یار منی

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴
تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی
همه به گوش من آید زلفظ عشق ندی
دلم فدا شد و چشمم ندید روی خلاص
خلاص نیست اسیران عشق را به فدی
ملاحت همه دنیا نگار من دارد
[...]

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱
مرا دلی است که دعوی کند به عشق همی
چه دل بود که ندارد به عاشقی دعوی
دلم اسیر غم عشق و من اسیر دلم
کسی به جز من اسیر اسیر باشد، نی
اگر چه عشق سر رنج و مایه بلوی است
[...]

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۴
نماز شام چو صحبت بریدم از ماوی
بریده گشت طریق سلامم از سلمی
به عزم ره سه مسافر موافقت کردیم
مه از سپهر و شب از مشرق و من از ماوی
چو بخت بر لب جیحون فکند رخت مرا
[...]
