تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی
همه به گوش من آید زلفظ عشق ندی
دلم فدا شد و چشمم ندید روی خلاص
خلاص نیست اسیران عشق را به فدی
ملاحت همه دنیا نگار من دارد
عجب نباشد اگر بی وفاست چون دنیی
من و توایم نگارا که عشق و خوبی را
ز نام لیلی و مجنون برون بریم همی
ملامت است بدین عشق عشق بر مجنون
غرامت است بدان حسن حسن بر لیلی
منم که گشته ام از جور عاشقی خرسند
به سایه سر زلفت زسایه طوبی
تویی که گشته ای از نیکویی خجالت ماه
که حسن تو به ثریاست و آن مه به ثری
از آن قبل که عسل را حلاوت لب توست
خدای عزوجل در عسل نهاد شفی
به صبر من صنما آن لب چو بسد تو
همان کند که زمرد به دیده افعی
مگر امام همه نیکوان تویی که تو راست
زمشک و لاله همه ساله طیلسان و ردی
مگر امیر همه عاشقان منم که مراست
زدرد و حسرت و زاری سپاه و عهد و لوی
قوی به تقویت روی توست طالع حسن
چو دین و تقویت مجددین و فخر هدی
اجل رئیس خراسان و صدر موسویان
که اوست مالش فرعون ظلم را موسی
خجسته تاج معالی علی بن جعفر
که علم جعفر صادق کند به لفظ املی
کلام او بدل پند نامه لقمان
حدیث او حسد عهدنامه کسری
همی کند نسبش بر ستاره استخفاف
همی کند هنرش بر زمانه استهزی
وفاق او تن و جان را حلال گشت چو بیع
خلاف او دل و دین را حرام شد چو ربی
ز رای روشن او گشته اختران تیره
ز کلک لاغر او مانده کیسه ها فربی
زهی کمانه رای تو چشمه خورشید
زهی نشانه قدر تو گنبد اعلی
دو نایب اند ز جود تو دجله و جیحون
دو چاکرند ز حلم تو بوقبیس و حری
زروی حلم یکی چند لفظ من بشنو
کری کند که چنین لفظ بشنوند کری
زخدمت تو که دفع عنای دهر از اوست
مرا نبوده گناهی اذی رسید اذی
رفیع رای تو، بر من تغیری دارد
به تهمتی که مرا اندر آن جنایت نی
به ذات ایزد و توحید او و حرمت دین
به حق کعبه و آن کس که کعبه کرد بنی
به زمزم و عرفات و حطیم و رکن و مقام
به عمره و حجر و مروه و صفا و منی
به سوره سورت تورات و سطر سطر زبور
به آیت آیت انجیل و حرف حرف نبی
به قرب موسی عمران و سجده داود
به اختصاص محمد به پاکی عیسی
به آب دیده یعقوب و صورت یوسف
به پیری زکریا و طاعت یحیی
به روشنایی عقل و به آشنایی علم
به نیک نامی زهد و به خوبی تقوی
به خدمت تو که جان را به مهر اوست حیات
به نعمت تو که تن را ز دست اوست غذی
که هیچ ساعت و لحظه به هیچ لفظ و حدیث
به هیچ شغل و عزیمت زهیچ بیع و شری
به نام و کنیت و سر داری از صلاح و فساد
زامر و نهی تو کس را نکرده ام انهی
وگر خلاف تو هرگز حلال داشته ام
حلال داشته ام در حریم کعبه زنی
به عقل و شرع چو واجب شود عقوبت من
بکن مکن به عقوبت حواله بر عقبی
تو مفتی همه خلقی و سید همه شرق
بده جواب صواب من اندر این فتوی
نعوذ بالله اگر خود جنایتی کردم
طریق عفو چرا بسته شد در این معنی
زعفو و حلم تفاخر بود که در قرآن
به عفو و حلم تمدح همی کند مولی
نخواهی آنکه بزرگان تو را چنین گویند
به عفو من که بزرگان چنین کنند بلی
نه ماه و شاهم کاندر فراق خدمت تو
چو مه اسیر محاقم چو شه ذلیل عری
به صد قصیده تو را خوانده ام حلیم و کریم
چنان مکن که خجل گردم اندر این دعوی
چنین قصیده که ابیات او زصنعت طبع
همی بر آزر و مانی مری کنند مری
چو خوی تو به لطافت همی زند طعنه
در آب کوثر و خاک بهشت و باد هری
ورش بخوانم بر خاک اعشی و اخطل
بر آسمان رسد احسنت اخطل و اعشی
بدین قصیده اگر عذر جرم خود خواهند
خدای عفو کند جرم آزر و مانی
تو عفو کن گنه من که بی عنایت تو
به خون دیده رخ من طلی شده است طلی
ندانم از شعرای زمانه یک شاعر
که در خور تو چنین مدحتی کند انشی
اگر زنثر به نظم آمدم، تو نام مرا
به دفتر صله آر از جریده اجری
قلم به نام من اندر مکش که نام تو را
همی به چرخ رسانم به شعر چون شعری
چو شعر نیک بیابی، نگه نشاید کرد
به هزلهای ربابی و طنزهای جحی
به شعر زنده بود نام مهتران بزرگ
به شعر جد تو زر داد و صله داد و ردی
چه مایه ذکر که از شعر منتشر گشته است
کریم را به مدیح و لئیم را به هجی
چو پادشاه کریمان روزگار تویی
ز روزگار تو باشی به ذکر شعر اولی
کزان قبل که تو در صلب مصطفا بودی
فریضه گشت بر امت مودت قربی
همیشه تا سپس فطر نوبت اضحی است
به جز عدوی تو قربان مباد در اضحی
(سرود راحت و نعمت نصیب جان تو باد
همیشه باد عدویت بر آتش بلوی)
هر آنکسی که نخواهد تو را حیات ابد
گسسته باد ز تن جان او به مرگ فجی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق و دلدادگی پرداخته و احساسات عمیق عاشق را نسبت به معشوق توصیف میکند. شاعر از وابستگی شدید خود به معشوق و زیباییهای او سخن میگوید و به دلتنگی و غم عشق اشاره میکند. او از مقام و فضیلتهای معشوق و نعمتهای ناشی از عشق یاد میکند و نشان میدهد که چگونه عشق علاوه بر درد و رنج، میتواند زیبایی و شادی نیز به همراه داشته باشد. در نهایت، شاعر از عفو و بخشش معشوق درخواست میکند و بر اهمیت محبت و مودت تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: بدن من بواسطه محبت گرفتار است و دل من به خاطر عشق فدای آن شده است. تمام این احساسات و صداها که به من میرسد، مرتبط با عشق است و من تنها صدای عشق را میشنوم.
هوش مصنوعی: دل من فدای عشق شده و چشمانم نتوانستهاند زیبایی عشق را ببینند. رهایی برای کسانی که در عشق اسیرند، وجود ندارد و من نیز برای آنها آمادهام تا فدای آنها شوم.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت همهی دنیا به محبوب من است و تعجبی ندارد اگر او مانند دنیا بیوفا باشد.
هوش مصنوعی: من و تو، ای دوست، عامل عشق و نیکی هستیم و میخواهیم نام لیلی و مجنون را از خاطرها پاک کنیم.
هوش مصنوعی: عشق مجنون را به خاطر عشقش سرزنش میکنند، ولی حقیقت این است که زیبایی لیلی به خاطر زیباییاش باید مورد توجه قرار گیرد.
هوش مصنوعی: من به خاطر سختیهای عشق، خوشحالم و سایه زلفت برایم مانند سایه درخت طوبی است.
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که از زیبایی خود به ماه خجالت میکشی، زیرا زیبایی تو به حدی است که میتواند ماه را تحتالشعاع قرار دهد.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه عسل به خاطر شیرینی لبهای تو ارزش داشته باشد، خداوند آن را با شفای خاصی پر کرده است.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، صبر من را مدنظر داشته باش. زمانی که آن لبهای زیبا و دلربا به بند بیفتد، همانند زمردی میشود که در چشمان افعی میدرخشد.
هوش مصنوعی: آیا تنها تو هستی که سزاوار مقام بلند و ویژگیهای برجستهای چون مشک و لاله میباشی؟ تو همه ساله در زیبایی و درخشش، همچون پارچهای گرانقدر و فاخر به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: بیا ببین که آیا من تنها کسی هستم که در میان تمام عاشقان به درد و حسرت و زاری دچار شدهام، یا اینکه دیگران هم در این جمع احساس مشابهی دارند.
هوش مصنوعی: قدر و منزلت تو به اندازه قدرت و توانایی تو در تقویت و حمایت از زیباییها و کارهای نیک است. همانطور که دین و اصول صحیح به انسانها کمک میکند و مایه فخر و راهنمایی برای دیگران میشود، تو نیز میتوانی با تقویت و حمایت از زیباییها، به دیگران انگیزه و راهنمایی بدهی.
هوش مصنوعی: مرگ، فرمانده خراسان و رئیس موسویها را در بر گرفته است، همانطور که موسی به مال و ثروت فرعون ستمگر دسترسی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: خوشبختانه سرپوش افتخاری علی بن جعفر که علم جعفر صادق را به صورت گویایی منتقل میکند.
هوش مصنوعی: سخن او به اندازه پندهای لقمان خردمند است و داستانش مانند احساس حسد در عهدنامههای کسری.
هوش مصنوعی: نسبت به نجابت و اصالتش به ستارهها میبالد و تواناییهایش در برابر زمان را به استهزا میگیرد.
هوش مصنوعی: همبستگی او باعث شده است که جسم و روح به آرامش برسند، در حالی که مخالفت با او دل و ایمان را ممنوع کرده است مانند ربا.
هوش مصنوعی: از اندیشهٔ روشن او ستارهها تار و کدر شدهاند و از قلم نحیف او کیسهها پر از مال و نعمت باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: ای پرتو وجود تو، همچون سوراخ کمان است که نور خورشید را به دل مینشاند؛ و ای نشانهی عظمت تو، گنبد آسمان که نشاندهندهی بلندی مقام توست.
هوش مصنوعی: دو رودخانه دجله و جیحون مانند نمایندههایی از بخشندگی و سخاوت تو هستند و دو خدمتگذار وفادار مثل بوقبیس و حری به خاطر صبوری و بزرگواری تو وجود دارند.
هوش مصنوعی: از صفت بردباری من چند کلمه بشنو که اگر کری باشی، این کلمات را نیز خواهی شنید.
هوش مصنوعی: از خدمات تو که موجب شده تا مشکلات زمانه از من دور بماند، من هیچ گناهی نکردهام که باعث آزارت شده باشد.
هوش مصنوعی: افکار بلند و والای تو برای من تأثیری دارد، حتی اگر به من تهمتی بزنند که در آن کار نادرستی مرتکب نشدهام.
هوش مصنوعی: به خداوند و یکتایی او و احترام به دین و اهمیت خانه کعبه و کسی که آن را بنیاد نهاد.
هوش مصنوعی: این بیت به مکانهای مقدس و مهم در مناسک حج اشاره دارد. مانند چاه زمزم، عرفات، حطیم، رکن، مقام ابراهیم، عمره، حجر الاسود، مروه، صفا و منی که هر کدام در فرآیند مناسک حج و زیارت قرار دارند و نشانههایی از عبودیت و تقرب به خداوند هستند.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف کتابهای مقدس و مطالب دینی اشاره دارد. به نوعی، بیانگر ارزش و اهمیت این متون روحانی است و بر این نکته تأکید میکند که هر یک از این کتابها شامل سورهها، سطرها، آیات و کلمات خاصی هستند که معنای عمیق و معنوی دارند. به عبارتی، تفکرات دینی به شکل دقیق و جزئی بررسی میشوند و به جستجوی معانی عمیقتر در این نوشتهها تأکید میگردد.
هوش مصنوعی: به مقام موسی و سجدهی داود، برتری خاص محمد و پاکی عیسی اشاره دارد. این بیت نشاندهندهی احترام و ارزشمندی این پیامبران در تاریخ دین و روحانیت است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده به ترکیب ویژگیهای انسانهای بزرگ و پاک. آب دیده یعقوب نمادی از غم و اندوه عمیق است؛ صورتی زیبا و دلربا که به یوسف نسبت داده شده. پیری زکریا یادآور حکمت و تجربه در زندگی است و طاعت یحیی نمایانگر پاکی و دینداری. این ترکیب، نمایانگر ارزشها و صفات برجستهای است که در شخصیتهای مذهبی و اخلاقی وجود دارد.
هوش مصنوعی: با روشنایی دانش و آگاهی از علم، به نیک نامی در زهد و خوبی در تقوا دست مییابیم.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت تو زندگی من ادامه دارد و به لطف توست که بدن من از نعمتها برخوردار است.
هوش مصنوعی: در هیچ زمانی و در هیچ کلام و سخنی، به هیچ کار و مقصدی نمیتوان به توافق و معاملهای رسید.
هوش مصنوعی: با نام و نشان و مقام خود، از خوبی و بدیها آگاه هستی و هیچکس را به انجام کاری منع نکردهام.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است در طول زندگیم کارهای نادرستی انجام داده باشم، اما در کنار تو و در حریم کعبه، همه آنها را نادیده میگیرم و برایت حلال میکنم.
هوش مصنوعی: اگر بر اساس عقل و قوانین شرعی، مجازات من واجب شود، پس این مجازات را اجرا کن و به عواقب آن در آخرت حواله نده.
هوش مصنوعی: تو در میان مردم، عالم و پیشوای بزرگی هستی. خواهش میکنم به سوال من پاسخ نیکو و درست بدهی تا بتوانم در این موضوع به درستی راهنمایی شوم.
هوش مصنوعی: اگر خدای ناکرده من خود مرتکب گناهی شدهام، چرا راه بخشش در این موضوع بسته شده است؟
هوش مصنوعی: استقامت و بردباری نشانهی فخر و ارزش است، چنانکه در قرآن نیز به بخشندگی و صبوری ستایش میشود.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی که بزرگان در مورد تو اینگونه صحبت کنند، باید از من بگذری؛ زیرا بزرگان اینگونه عمل میکنند. بله، این حقیقت دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به حسرت و درد جدایی از معشوق اشاره میکند. او خود را به ماهی تشبیه میکند که در زمان دوری از محبوبش، مانند ماهی که در تاریکی محاق گرفتار میشود، بیپناه و غمگین است. همچنین، او خود را در مقایسه با شاهی که در این جدایی به ذلت افتاده، ناچیز میبیند. به طور کلی، احساس نابودی و بیپناهی ناشی از فراق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: من از تو با صد شعر زیبا یاد کردهام، ای بخشنده و مهربان. پس چنین نکن که در این ادعا شرمنده شوم.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و کمال یک قصیده اشاره دارد که ابیات آن از چنان مهارت و استعدادی برخوردار هستند که میتوانند هنر و ذوق نویسنده را به وضوح نشان دهند. این قصیده توانسته است چنان تأثیری بر هنر بیان بگذارد که به درجات بالایی از زیبایی و مهارت دست یافته است.
هوش مصنوعی: وقتی که نازکی و لطافت تو باعث میشود تا نعمتهای بهشتی و جوهرههای پاکی را در پایینترین درجه قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم برداشت کنم، به نظر میرسد که شاعر از دو شاعر معروف، اعشی و اخطل، یاد میکند و اشاره دارد که کار او (شاعر) در حقیقت برتر از این دو است. او به شکلی خودپسندانه میگوید که در دنیا کسی وجود ندارد که بتواند به او در زیبایی شعرش برسد، حتی اگر افراد معروفی مانند اعشی و اخطل هم در آسمان شعر خودشان باشند، او بر روی زمین در خلق اشعارش برتر است.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر این شعر از من عذرخواهی کنند، امیدوارم خداوند به خاطر گناههای آزر و مانی مرا بخشیده و عذر من را بپذیرد.
هوش مصنوعی: من از شما درخواست میکنم که با بزرگواری من را ببخشید، چرا که بدون محبت و توجه شما، چهرهام به دلیلی ناراحت و غمگین شده است.
هوش مصنوعی: نمیدانم در میان شاعران این روزگار، آیا شاعری هست که لیاقت تو را در چنین ستایشهایی داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر در دستهی شاعرانی قرار گرفتم که به نظم پرداختهاند، خواهش میکنم نام من را در فهرست بهترینها بنویسید و در میان آثارم یادآوری کن.
هوش مصنوعی: قلم را در نوشتن نام من به کار نبر، زیرا من میتوانم نام تو را نیز با شعر به آسمان برسانم.
هوش مصنوعی: وقتی شعری خوب و زیبا پیدا کنی، نباید وقتت را صرف شوخیها و مزاحهای بیمزه کنی.
هوش مصنوعی: شعر به یاد ماندگاری بزرگان و نامهای بزرگ اشاره دارد. اثر شعر بر زندگی و بزرگداشت آنها مشهود است. جد تو با شعر، ثروت و پاداش به آنان اهدا کرد و همچنین به آنها احترام گذاشت.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که چه اندازه یاد و ذکر از شعر و ادبیات در دنیا پخش شده است؛ شعری که به تمجید و ستایش از انسانهای بزرگ و کریم میپردازد و در عین حال، افراد ناباب و پست را نیز به بیانی روشن و آشکار توصیف میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که تو پادشاهی با صفاتی چون کرامت و بزرگی، باید همواره در یاد و ذکر ارزشهای خوب و ویژگیهای مثبت باشی.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه تو در صلب پیامبر (مصطفی) بودی، محبت و دوستی نزدیکان تو به عنوان یک واجب بر امت تعیین شده بود.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که روز فطر فرا برسد، نوبت قربانی کردن در عید قربانی (اضحی) است، جز این که قربانی کردن تو (دوست یا محبوب) در روز عید قربانی غیرممکن است.
هوش مصنوعی: برای همیشه، روح تو از آرامش و نعمت پر باشد و سایه محبت بر آتش مشکلات و سختیهایت باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که نخواهد تو را به زندگی ابدی برساند، باید بداند که روح او با مرگی وحشتناک از بدنش جدا خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.