آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸
علی الصباح که ریزد به باغ اشک سحاب
به عذر توبه شکن میکشان مست و خراب
از آن شراب شبانه کرم کن ای ساقی
که تا ز خاطر مستان بری کسالت خواب
خمار و خواب ز سر کی رود مگر از می
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲
بر آفتاب مکن ماه من حجاب سحاب
که آفتاب نشاید نهفت زیر حجاب
همیشه برق به نی زار میزدی از ابر
بجست برق زنی امشب و بسوخت سحاب
من از نوای نی ار آمدم بوجد چه باک
[...]
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷
فتادهایم ز غم روزگار درگرداب
بیار ساقی گلچهره کشتی می ناب
شراب ناب بیاب و بتاب روز جهان
که هست نزد خردمند این جهان چو سراب
اگرنه کار فلک کجروی است داده چرا
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱ - تذکرة المحقّقین موسوم به ریاض العارفین
یکی جهان حقیقی است این خجسته کتاب
نه چون جهان مجازی، پر از قشور و لباب
قشور چیستش؟ الفاظِ نیک عَذب متین
لباب آن چه؟ معانی پاک نغز صواب
اگر معانی پایندهاش نه چشمهٔ خضر
[...]
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - وله ایضاً فی مدحه
بدا به حالت آن مجرمیکه روز حساب
به قدر یک شب هجر تواشکنند عذاب
خوشا به حالت آن زاهدیکه در محشر
به قدر یک دم وصل تواش دهند ثواب
کمند زلف خم اندر خمت ز هر تاری
[...]
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - در مدح مهد کبری و ستر عظمی و تخلص در مدح شاهنشاه غازی ناصرالدین شاه خلدلله ملکه
شنیده بودم بیمار را نگیرد خواب
همی بپیچد بر گرد خویش از تب و تاب
گزافه بود و دروغ این سخن که میگفتند
دروغ نزد حکیمان بتا ندارد آب
از آنکه چشم تو بیمار هست و در خوابست
[...]
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح شاهزادهٔ کیوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید
گرفت عرصهٔگیتی شمیم عنبر ناب
زگرد خاک سرکوی میرعرش جناب
وکیل ملک ملک مهتری که فُلک فلک
به بحر همت او چون سفینه درگرداب
بزرگ همت وکوچکدلیکه دست و دلش
[...]
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
ز دست عقل به رنجم بیار جام شراب
بنای عقل مگر گردد از شراب خراب
برو به کوی خرابات و میپرستی کن
که این کلید نجات است و آن طریق صواب
لطیفههای نهانی رسد به گوش دلم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۰۳ - حلقهٔ ماتم
ز بسکه کرد فغان آن صغیره شد بی تاب
به روی خاک، سر خود نهاد و رفت به خواب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲ - (سئوال سلمان از بندار یهودی)
ز تشنگی ز تو گیرند گر بهانه آب
ز آب دیده خود ساز جمله را سیراب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳ - رفتن حضرت اباعبدالله الحسین به دیدن امام حسن(ع)
نوای روح فزای همان رفیع جناب
نموده آب روان را به جای خود در خواب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳ - رفتن حضرت اباعبدالله الحسین به دیدن امام حسن(ع)
خبر به نزد حسن برد کی رفیع جناب
حسین برادر گریان خویش را دریاب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام
ز طی راه شدی خسته هر که از اصحاب
به دوش خود بگرفتی غلام از او اسباب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام
گشود سید مختار غنچه شاداب
بدان غلام به انت السفینه کرد خطاب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت
ز جوشن و غلغله و اضطراب اهل حساب
زمین حشر بلرزد چو لجه سیماب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)
ز بعد سنت قیلو برای او و فراغت خواب
طلب نمود برای وضوی سنت آب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)
گرسنه سیر نمودی و تشنه را سیراب
شفای جمله امراض سخت از هر باب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)
به بستر مرض افتاده بود با تب و تاب
یکی به باب رسالت نمود دق الباب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)
بگفت حال که در کشتنم تر است شتاب
حرارت جگرم را نشان ز قطره آب
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۳ - در بیان اسیری ابیالعاص در مکه
بریخت زینب غمدیده از جگر خوناب
به گریه گفت که ای دل شکسته بیتاب