به چهرهات شده آن زلف مشکفام نقاب
بدان صفت که حواصل به زیر پر عقاب
تو را بزلف نژند آمده حجاب جمال
که دود تیره بر آتشکده شده است حجاب
نه دل خراب تو شد زاولین نظر ای عشق
برای چیست که لشکرکشی بملک خراب
زسیم خام تو ابریشم دلم بگسیخت
کمند تافته شصت خم بچهره متاب
بباغبان که بگوید حدیث از آن لب لعل
که خون خلق بخورد آن دو غنچه سیرآب
پی گزند دلم زلف بر رخت لرزان
چو عقربی که برآید بسیر در مهتاب
دهان تنگ تو رانیست جای گفت و شنید
که فارغم زسؤالش که نیست جای جواب
کجا سفینه دلرا سکون پدید آید
مرا که مردم دیده فتاده در غرقاب
تو را که آب حیات است در کف ایساقی
بیا و تشنه لبی را بجرعه دریاب
تو را که نفس پرستی چه لاف حق گوئیست
مگو که باشد آشفته مدعی کذاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به زیبایی و جذابیت چهره ی معشوق اشاره دارد. زلفهای او چون نقاب مشکین به صورتش آراسته شده و جمال او را پنهان کرده است. شاعر بیان میکند که عشق او نه به خاطر زیبایی، بلکه به خاطر درد دل و ویرانیهای ناشی از عشق است. از زلفهای معشوق احساس اسارت و کمند بودن را دارد و در عین حال به باغبانی اشاره میکند که درباره لبهای لعل او سخن میگوید. دل شاعر در اثر عشق و زیبایی معشوق لرزان و بیقرار است و او خود را در دل دریای عشق غرق میبیند. غزل به طلب آب حیات اشاره دارد و از معشوق میخواهد که او را سیراب کند و در نهایت به نکتهای درباره حقیقت و دروغ نیز میپردازد.
هوش مصنوعی: زلفهای سیاه و خوشفرم تو مانند پردهای بر چهرهات افتاده و به زیبایی آن، پرندگان را در زیر بالهای عقاب نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تو با موهای پیچیدهات، مانند پردهای برای زیباییات عمل میکنی، همانطور که دود تیره، آتش را در کما میبرد و آن را پنهان میکند.
هوش مصنوعی: عشق با نگاهی نخستین دل ویران تو را خراب نکرده است. پس چرا این همه جنگ و ویرانی بر سر آن به وجود آمده است؟
هوش مصنوعی: از سیم خام تو، رشتههای دلم گسسته شد. کمند پیچیده شصت، بر چهرهات نیفکن.
هوش مصنوعی: باغبان که دربارهی آن لب قرمز صحبت کند، به خاطر این که خون آدمها را میمکد، از آن دو شکوفهی پربار میگوید.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر درد و رنجی که دارم، به زلفهای تو در حال لرزش است، مانند عقربی که در شب روشن و زیر نور مهتاب ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: دهان کوچک تو جایی برای گفت و گو نیست، چون من از پرسشهای او آسودهام و جایی برای جواب دادن نیست.
هوش مصنوعی: در کجا میتوانم آرامش دل را پیدا کنم، در حالی که مردم را میبینم که در دریا غرق شدهاند؟
هوش مصنوعی: تو به مانند آب حیات در دستان ایزدی هستی؛ بیا و با یک جرعه به کسی که تشنه است، کمک کن و او را سیراب کن.
هوش مصنوعی: تو که فقط به خودخواهی و آرزوهای نفسانیات اهمیت میدهی، چه ادعایی درباره حق و حقیقت داری؟ نگو که حق با توست، چون در دل تو ناآرامی و دروغگویی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب
گل کبود فرو خفت زیر پرده آب
چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا
نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب
ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود
[...]
بفرخی و سعادت بخواه جام شراب
که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری
زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری
[...]
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینه لبلاب
مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب
جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب
ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ
ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب
رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.