فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۵
کشید شاهد گل را صبا ز چهره نقاب
نقاب روی زمین گشت سبزه سیراب
محذرات سراپرده بطون عصون
زدند آتش نهضت بپردهای حجاب
ز خار گل نکشد منت از پی تمکین
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - فی مدح محراب بیک
جهان جهان دگر شد چو گشت زینت یاب
ز شهسوار بلند اختر هلال رکاب
زمان زمان دگر گشت چون رواج گرفت
ز شهریار فلک مسند رفیع جناب
سپهر طرح نسق ریخت چون مهم جهان
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۳ - من نتایج افکاره فی مرثیهاخیهالصاحب الاجل الاکرام خواجه عبدالغنی
دریغ و درد که شد نرگس تو زود به خواب
گل عذار تو بیوقت شد به زیر نقاب
میلی » دیوان اشعار » ترکیبات » در هجو جهانگیر گیلانی که امیرالامراء خان احمد میرزا بود،گفته
بسی مگیر ازین چند روزه عمر حساب
که هست مایهٔ چندین هزارساله عذاب
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش حضرت علی «ع»
ز بحر بسکه برد آب سوی دشت سحاب
سراب بحر شود عنقریب و بحر سراب
گرفته روی زمین آب بحر تا حدی
کهگر کسی متردد شود پیاده در آب
چنان بود که ز فرقش کلاه بارانی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۰
ز خط رحیم نشد حسن یار با احباب
به چشم آینه از توتیا نیامد آب
ز خط عذار تو سر حلقه نکویان شد
شود ز حلقه خط گرچه حسن پا به رکاب
چه آفتی تو که شمشیر آبدار بود
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۱
زهی ز عارض گلرنگ، خونی می ناب
عرق به روی تو جام شراب در مهتاب
به پای آبله ریز آنقدر ترا جستم
که غوطه زد به گهر رشته های موج سراب
خرد به زور می ناب برنمی آید
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲
چنان ز ساده دلی ها رمیده ام ز کتاب
که بوی خون به مشامم رسید ز سرخی باب!
تمام شب به خیال تو عشق می بازم
ز سادگی به کتان صاف می کنم مهتاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۱
چو ساخت قد ترا حلقه عمر پا به رکاب
اشاره ای است که بر در زن از جهان خراب
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵
اگر برافکنی از روی ناز طرف نقاب
بلرزد آینه برخود چوچشمهٔ سیماب
به یاد شبنمگلزار عارضت عمریست
خیال مشق شنا میکند به موجگلاب
زبرق حیرت حسنت چوموج درگوهر
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶
بهروینسخهٔهستیکه نیست جز تب وتاب
نوشتهاند خط عافیت به موج سراب
گرآرزو شکنی میشود عمارت دل
شکست موج بود باعث بنای حباب
دلیل غفلت ما نیست غیروحشت عمر
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰
چو شمع تا سحر افسانه میشود تب وتاب
نگاه برق خرام است جلوهای دریاب
اگر غنا طلبی مشق خاکساریکن
حضورگنج براتیست سرنوشت خراب
به فیضکاهلی آماده است راحت ما
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱
ز درد تشنهلبیها در این محیط سراب
دلی گداختهایم و رسیدهایم به آب
تأملیکه چه دارد تلاش محرمیات
شکست آینه را جلوهکردهاند خطاب
حصول ریشهٔ آمال سر به سرپوچ است
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
شمیم باد بهاری ببین و فیض سحاب
ببوی طره ی ساقی بگیر جام شراب
بس است جلوه ی این دشمنان دوست نما
بیا که برفکنیم از جمال دوست نقاب
هزار جرم شمردم بخود چو رفتی دوش
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در وصف بهار و مدح
ز نکهت گل و فیض صبا ورشح سحاب
جهان پیر دگر باره یافت عهد شباب
بهار قد عروسان باغ را آراست
به رنگ رنگ لباس و به گونه گونه ثیاب
زعکس لاله و گل شد ملون آب شمر
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳
شود چو شاد زقتلم دل من و تو مترس
ز یک گناه که در ضمن آن بود دو ثواب
مپرس حال دل من بخون کیست ببین
تو را به پنجه نگار و مرا به چهره خضاب
به خواب روی تو آید به دیده ی من اگر
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴
به سینه تیرنگاهت همان کند که کند
به روز رزم سنان خدیو عرش جناب
خدیو عهد محمد حسین خان که مدام
به طوع اوست قلوب و به طوق اوست رقاب
سپهر خنگی رستم دلی که رخشش را
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵
ز سائلان درت هیچکس نشد واقف
به اینکه هست تقدم سوال را به جواب
به روز کین که نشینی به بارهای که برش
ز تک بماند خنگ فلک چو خر به خلاب
اگر ز شرق به غرب آید ورود گوئی
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲
به چهرهات شده آن زلف مشکفام نقاب
بدان صفت که حواصل به زیر پر عقاب
تو را بزلف نژند آمده حجاب جمال
که دود تیره بر آتشکده شده است حجاب
نه دل خراب تو شد زاولین نظر ای عشق
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴
نوبهار است و عروس گل کشید از رخ نقاب
رخت عیش از کاخ اندر باغ آور با شتاب
عندلیب از شاخ گلبانگ صبوحی میزند
یعنی از غفلت برون آیید از مستان خواب
من غزلخوان تو بلبل نغمهسنج از گل به باغ
[...]