گنجور

 
۱
۲
۳
۱۴
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸

 

نه طرح باغ و نه گلشن فکنده‌اند اینجا

در آب آینه روغن فکنده‌اند اینجا

غبار قافلهٔ عبرتی که پیدا نیست

همه به دیدهٔ روشن فکنده‌اند اینجا

رسیده‌ گیر به معراج امتیاز چو شمع

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱

 

برآن سرم‌که ز دامن برون‌کشم پا را

به جیب آبله ریزم غبار صحرا را

به سعی دیده حیران دل از تپش ننشست

گهرکند چه‌قدر خشک آب دریا را

اثرگم است به گرد کساد این بازار

[...]

۱۲ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷

 

کسی چه شکرکند دولت تمنا را

به عالمی‌که تویی ناله می‌کشد ما را

ندارد انجمن یأس ما شراب دگر

هم از شکست مگرپرکنیم مینا را

به عالمی‌که حلاوت نشانهٔ ننگ است

[...]

۱۲ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰

 

نسیم شانه‌کند زلف موج دریا را

غبار سرمه دهد چشم‌کوه و صحرا را

ز زخم ارهٔ دندان موج ایمن نیست

گهر به دامن راحت چسان‌کشد پا را

لبش به حلقهٔ آغوش خط بدان ماند

[...]

۶ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹

 

سری‌ نبود به وحشت‌ ز بزم‌ جستن‌ ما را

فشار تنگی دلها شکست دامن ما را

چو اشک بی سر و پایی جنون شوق‌ که‌ دارد

ز کف نداد دویدن عنان دیدن ما را

رسیده‌ایم ز هر دم زدن به عالم دیگر

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴

 

نقاب عارض گلجوش کرده‌ای ما را

تو جلوه داری و روپوش‌ کرده‌ای ما را

ز خود تهی‌شدگان‌ گر نه از تو لبریزند

دگر برای چه آغوش‌ کرده‌ای ما را

خراب میکدهٔ عالم خیال توایم

[...]

۱۰ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷

 

گذشتگان که هوس دیده‌اند دنیا را

به پیش خود همه پس دیده‌اند دنیا را

دوام‌کلفت دل آرزو نخواهی کرد

در آینه دو نفس دیده‌اند دنیا را

چوصبح هیچ‌کس اینجا بقا نمی‌خواهد

[...]

۱۰ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶

 

چو تخم اشک به‌کلفت سرشته‌اند مرا

به ناامیدی جاوید گشته‌اند مرا

به فرصت نگه آخر است تحصیلم

برات رنگم و برگل نوشته‌اند مرا

طلسم حیرتم ویک نفس قرارم نیست

[...]

۹ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹

 

به‌تازگی نکشد عافیت دماغ مرا

مگر شکستن دل پرکند ایاغ مرا

شبی‌که دیده‌کنم روشن از تماشایت

فتیله مدتحیربو‌د چراغ مرا

ز برق یأس جگرسوز باده‌ای دارم

[...]

۱۰ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲

 

به‌ گلشنی‌ که دهم عرض شوخی او را

تحیر آینهٔ رنگ می‌کند بو را

خموش‌ گشتم و اسرار عشق پنهان نیست

کسی چه چاره‌ کند حیرتِ سخنگو را

سرِ بریده‌ هم‌ اینجا چو شمع بی‌خواب‌ است

[...]

۱۰ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴

 

مکن ز شانه پریشان دماغ‌گیسو را

مچین به چین غضب آستین ابرورا

نگاه را مژه‌ات نیست مانع وحشت

به سبزه‌ای نتوان بست راه آهو را

به کنه مطلب عشاق راه بردن نیست

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸

 

به حیرت آینه پرداختند روی تو را

زدند شانه ز دلهای چاک موی تو را

چه آفتی تو که از شوخیت زبان شرار

به‌کام سنگ برد شکوه‌های خوی تو را

زخار هر مژه صد ر‌نگ موج‌ گل جوشد

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹

 

گداز سعی دلیل است جستجوی تو را

شکست آینه‌، آیینه است روی تو را

ز دست لطف و عتابت در آتش و آبم

بهشت‌و دوزخ ماکرده‌اند خوی تو را

به هرطرف نگری، شوق‌،‌محو خودبینی‌ست

[...]

۱۰ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱

 

بدزدگردن بی‌مغز برفراخته را

به وهم تیغ مفرسا نیام آخته را

در این بساط ندامت چو شمع نتوان کرد

قمارخانهٔ امید رنگ باخته را

به‌گردن دل فرصث‌شمار باید بست

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸

 

بیاکه جام مروت دهیم حوصله را

به سایهٔ کف پا پروریم آبله را

به وادیی که تعلق دلیل کوشش‌هاست

ز بار دل به زمین خفته‌گیر قافله را

ز صاحب امل آزادگی چه مکان است

[...]

۷ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳

 

به طوق فاخته نازد محبت از فن ما

که زخم تیغ تو دارد طواف‌گردن ما

زبان ناله ببستیم زین ادب‌که مباد

تبسم توکشد ننگ لب‌گزیدن ما

عیان نشد زکجا مست جلوه می‌آیی

[...]

۱۲ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱

 

به پیری الفت حرص و هوس شد آینهٔ ما

بهار رفت‌که این خار و خس شد آینهٔ ما

به حکم عجز نکردیم اقتباس تعین

همین مقابل مور و مگس شد آینهٔ ما

به باد سعی جنون رفت رنگ جوهرتسکین

[...]

۷ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵

 

ز باده‌ای‌ست به بزم شهود، مستی ما

که کرد رفع خمار شراب هستی ما

بگو به شیخ که ز کفر تا به دین فرق است

ز خودپرستی تو تا به می‌پرستی ما

زدیم دست به دامان عشق از همه پیش

[...]

۵ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶

 

جهان‌گرفت غبار جنون تلاشی ما

چوصبح تاخت‌به‌گردون جگرخراشی ما

حریرکسوت تنزیه فال شوخی زد

به بوی پیرهن آمیخت بدقماشی ما

دل از تعلق اسباب قطع راحت‌کرد

[...]

۹ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴

 

مآل‌کار چه بیندکسی نظر به هوا

نمی‌توان خبر پاگرفت سر به هوا

درتن چمن ز جنونکاری خیال مپرس

به خاک‌ریشه وگل می‌کند ثمر به هوا

زمین مزرع‌ایجاد بس‌که تنگ فضاست

[...]

۱۴ بیت
بیدل دهلوی
 
 
۱
۲
۳
۱۴
 
تعداد کل نتایج: ۲۷۰