گنجور

 
بیدل دهلوی

به حیرت آینه پرداختند روی تو را

زدند شانه ز دلهای چاک موی تو را

چه آفتی تو که از شوخیت زبان شرار

به‌کام سنگ برد شکوه‌های خوی تو را

زخار هر مژه صد ر‌نگ موج‌ گل جوشد

به دیده‌ گر گذر افتد خیال روی تو را

غلام زلف تو سنبل‌، اسیر روی تو گل

بنفشه بنده خط سبز مشکبوی تو را

ز رنگ غازه فروشد به شاهدان چمن

نسیم اگر برباید غبار کوی تو را

ز تیغ ناز توام این قدر امید نبود

به  زخم دل‌ که روان‌ کرد آب جوی تو را

ندانم از دل تنگ‌ که جسته است امشب

که غنچه‌ها به قفس‌ کرده‌اند بوی تو را

به حرف آمدی و زخم‌ کهنه‌ام نو شد

به حیرتم چه نمک بود گفت و گوی تو را

تپیدن دل عشاق نسخه‌پرداز است

دقایق  طلب  و بحث جستجوی تو را

بهار حسرت ما زحمت خزان نکشد

شکستگی نبرد رنگ آرزوی تو را

درین چمن به‌ چه سرمایه‌ خوشدلی بیدل

که شبنمی نخریده‌ست آبروی تو را

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
اسیر شهرستانی

چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را

طواف اگر نکند قبله گاه کوی تو را

غبار عنبر خاکسترم سفیده صبح

طراوت شب من کرده عشق بوی تو را

اشک من پرورده گلزار سر کوی تو را

[...]

بیدل دهلوی

گداز سعی دلیل است جستجوی تو را

شکست آینه‌، آیینه است روی تو را

ز دست لطف و عتابت در آتش و آبم

بهشت‌و دوزخ ماکرده‌اند خوی تو را

به هرطرف نگری، شوق‌،‌محو خودبینی‌ست

[...]

حزین لاهیجی

نهفته ام به خموشی خیال روی تو را

مباد کز نفسم بشنوند بوی تو را

ز سنگ محتسب شهر غم مخور ساقی

سپرده ایم به پیر مغان سبوی تو را

اگر غلط نکنم حرف ما و من غلط است

[...]

عمان سامانی

کسی که گفت به گل نسبتی است روی تو را

فُزود قدر گل و بُرد آبروی تو را

از آن به هر چمنی جست‌وجو کنیم تو را

که تا مگر ز گلی بشنویم بوی تو را

بِهِل که شیخ به طاعت خَرَد بهشت که ما

[...]

شاطر عباس صبوحی

چه خونبها به از این کشتگان کوی تو را

که بنگرند به محشر، دوباره روی تو را

تمام، گمشدگان ره توئیم و کنیم

به هر طریق که باشیم، جستجوی تو را

دم مسیح که گویند روح پرور بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه