به حیرت آینه پرداختند روی تو را
زدند شانه ز دلهای چاک موی تو را
چه آفتی تو که از شوخیت زبان شرار
بهکام سنگ برد شکوههای خوی تو را
زخار هر مژه صد رنگ موج گل جوشد
به دیده گر گذر افتد خیال روی تو را
غلام زلف تو سنبل، اسیر روی تو گل
بنفشه بنده خط سبز مشکبوی تو را
ز رنگ غازه فروشد به شاهدان چمن
نسیم اگر برباید غبار کوی تو را
ز تیغ ناز توام این قدر امید نبود
به زخم دل که روان کرد آب جوی تو را
ندانم از دل تنگ که جسته است امشب
که غنچهها به قفس کردهاند بوی تو را
به حرف آمدی و زخم کهنهام نو شد
به حیرتم چه نمک بود گفت و گوی تو را
تپیدن دل عشاق نسخهپرداز است
دقایق طلب و بحث جستجوی تو را
بهار حسرت ما زحمت خزان نکشد
شکستگی نبرد رنگ آرزوی تو را
درین چمن به چه سرمایه خوشدلی بیدل
که شبنمی نخریدهست آبروی تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری زیبا و عاشقانه است که به توصیف زیبایی و جذابیت یک معشوق پرداخته است. شاعر به حیرت از زیباییهای معشوق اشاره میکند و از شگفتیهای وقوع عشق و دلباختگی میگوید. او از زلفها و چهرهی معشوق، به عنوان نمادهای زیبایی و جذابیت یاد کرده و به تأثیر آنها بر دل عاشقان میپردازد. همچنین، شاعر حسرت و درد عشق را به تصویر میکشد و به تعاملات عاشقانه و رفتارهای عاطفی میپردازد. در نهایت، شاعر ابراز ناامیدی و شکوههای درونی خود را در مقابل زیبایی بینظیر معشوق بیان میکند.
هوش مصنوعی: در شگفتی از زیبایی تو، آینه را نگاه کردند و موهای تو را که دلها را میسوزاند، شانه کردند.
هوش مصنوعی: چه بلایی بر سر تو آمده که از شوخیهای تو، زبان آتشین احساسات را به کام سنگها برده و نالههای درونت را خاموش کرده است.
هوش مصنوعی: از هر مژهام، مثل موجهای گل، رنگ و زیبایی میجوشد، اگر خیال چهرهات در ذهنم بگذرد.
هوش مصنوعی: من به زیبایی تو مانند یک گل بنفشه و بافت زلف تو مثل سنبل، مجذوب و اسیر هستم. من همواره تحت تأثیر خط سبز و عطر خوش تو هستم.
هوش مصنوعی: اگر نسیم بویی از گلها برباید و غبار خیابان تو را با خود ببرد، رنگ شادابی گلها در چمن به تماشاچیان خواهد فروخت.
هوش مصنوعی: از زیبایی و ناز تو انتظار نداشتم که اینگونه دلم را زخمزده کنی و اشکهایم مانند جوی آب روان شود.
هوش مصنوعی: نمیدانم از دل تنگم چه چیزی بیرون آمده است که گلها امشب بوی تو را در قفس حبس کردهاند.
هوش مصنوعی: تو با حرفهایت زخم قدیمیام را تازه کردی و من در تعجبم که در گفتوگوهای تو چه چیزی بود که این چنین بر جراحت من تأثیر گذاشت.
هوش مصنوعی: دل عاشقان به دلیل محبت و دلتنگی برای معشوق، به تپش میافتد و این تپش نشانهایی از تلاش و جستجوی پیوسته آنها برای رسیدن به عشق است.
هوش مصنوعی: بهار احساس ناامیدی ما به دلیل مشکلات پاییز به وجود نمیآید، پس نباید آرزوهای تو را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: در این باغ، با چه سرمایهای از خوشدلی زندگی میکنی بیدل، در حالی که شبنم حاضر نیست آبروی تو را بگیرد یا از تو محافظت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را
طواف اگر نکند قبله گاه کوی تو را
غبار عنبر خاکسترم سفیده صبح
طراوت شب من کرده عشق بوی تو را
اشک من پرورده گلزار سر کوی تو را
[...]
گداز سعی دلیل است جستجوی تو را
شکست آینه، آیینه است روی تو را
ز دست لطف و عتابت در آتش و آبم
بهشتو دوزخ ماکردهاند خوی تو را
به هرطرف نگری، شوق،محو خودبینیست
[...]
نهفته ام به خموشی خیال روی تو را
مباد کز نفسم بشنوند بوی تو را
ز سنگ محتسب شهر غم مخور ساقی
سپرده ایم به پیر مغان سبوی تو را
اگر غلط نکنم حرف ما و من غلط است
[...]
کسی که گفت به گل نسبتی است روی تو را
فُزود قدر گل و بُرد آبروی تو را
از آن به هر چمنی جستوجو کنیم تو را
که تا مگر ز گلی بشنویم بوی تو را
بِهِل که شیخ به طاعت خَرَد بهشت که ما
[...]
چه خونبها به از این کشتگان کوی تو را
که بنگرند به محشر، دوباره روی تو را
تمام، گمشدگان ره توئیم و کنیم
به هر طریق که باشیم، جستجوی تو را
دم مسیح که گویند روح پرور بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.