گنجور

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۸- سورة الانفال- مدنیة » ۶ - النوبة الثالثة

 

از این مرگ صورت فکن تا نترسی

از این زندگی ترس کاکنون در آنی‌

از این زندگی زندگانی نخیزد

که گرگست و ناید ز گرگان شبانی‌

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۹- سورة التوبة- مدنیة » ۳ - النوبة الثالثة

 

بمیر ای حکیم از چنین زندگانی

کزین زندگانی چو ماندی بمانی‌

از این کلبه جیفه مرگت رهاند

که مرگست سرمایه زندگانی‌

کند عقل را فارغ از لا ابالی

[...]

میبدی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۱۳

 

اگر خوش خویی از گران قرطباتان

وگر بدخویی از گران قرطبانی

نصرالله منشی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

بتن بودم امروز چون ناتوانی

شدم با رفیقی سوی بوستانی

زهر سو که کردم سوی لاله زاری

بهر سو که کردم نظر گلستانی

درختان بستان عروسان و هریک

[...]

اثیر اخسیکتی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۰ - وله ایضا

 

بجان آفرینی که نزدیک عملش

ز پیدا تفاوت ندارد نهانی

چو امرش ز صنع اقتضا کرد فطرت

بهم ممتزج گشت جسمیّ و جانی

همای خرد سایه گسترد بر سر

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - کماندار چشم تو در ناتوانی

 

کماندار چشم تو در ناتوانی

روان بخش لعل تو در بی نشانی

برد راه گردنگش دور گردون

دهد آب سرچشمهٔ زندگانی

بشکر بیان کردی از جان فروزی

[...]

امامی هروی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۶

 

دلا گر مرا تو ببینی ندانی

به جان آتشینم به رخ زعفرانی

دل از دل بکندم که تا دل تو باشی

ز جان هم بریدم که جان را تو جانی

ز خون بر رخ من بدیدی نشان‌ها

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۹

 

نشانت کی جوید که تو بی‌نشانی

مکانت کی یابد که تو بی‌مکانی

چه صورت کنیمت که صورت نبندی

که کفست صورت به بحر معانی

از آن سوی پرده چه شهری شگرفست

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۵

 

بتا گر مرا تو ببینی ندانی

به جان لاله زارم به رخ زعفرانی

بدادم به تو دل مرا تو به از دل

سپارم به تو جان که جان را تو جانی

هزاران نشان بد ز آه و ز اشکم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۶

 

گل سرخ دیدم شدم زعفرانی

یکی لعل دیدم شدم زر کانی

دلم چون ستاره شبی در نظاره

به هر برج می‌شد به چرخ معانی

چو در برج عشاق پا درنهاد او

[...]

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۹

 

اگر چه عمادی ز دریای خاطر

نکرده ست تقصیر در درفشانی

خطا گفت این لفظ کز لفظ و معنی

علی حسن بود حسان ثانی

بدان قطعه مفتون شده ست او کجا گفت

[...]

مجد همگر
 

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲

 

اگر لذت ترک لذت بدانی

دگر شهوت نفس، لذت نخوانی

هزاران در از خلق بر خود ببندی

گرت باز باشد دری آسمانی

سفرهای علوی کند مرغ جانت

[...]

سعدی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

ز بهر تو باید مرا زندگانی

که شیرین‌تری از زمان جوانی

جهان با حضور تو خوش می‌نماید

مباد از تو خالی که جان جهانی

زمان با وجود تو گوید زمین را

[...]

همام تبریزی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۶

 

مرا با تو ای یار سری‌ست جانی

نداند کسِ دیگر الا تو دانی

به بویِ توام زنده الحمدالله

همین است سرمایه ی زندگانی

ز مبدایِ فطرت گرفته‌ست با تو

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۳

 

بیا ای مرا خوش تر از زندگانی

که در انتظارِ تو کردم جوانی

تو دانی و دانای رازم که مهرت

زکی باز، در سینه دارم نهانی

چه باشد که روزی پیامی فرستی

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۲

 

گر از دفترِ عشق رمزی بخوانی

خطا نامه ی عقل بر هم درانی

گر اموات خواهی که احیا بباشد

بمیر ای حکیم از چنین زندگانی

به عمدا مکن در مراتب تصرف

[...]

حکیم نزاری
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۶ - قصیده

 

الا ای نسیم سحر گر توانی

قدم رنجه کن یک سحر بی توانی

ترا طول و عرض جهان دور ناید

چو بهر سفر چرمه بیرون دوانی

ز شهباز مشرق بیکدم چو خواهی

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

خرامنده سروی برخ گلستانی

فروزنده ماهی بلب دلستانی

بهشتی برخسار و در حسن حوری

جهانی بخوبی و در لطف جانی

نه حور بهشت از طراوت بهشتی

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

سقی الله ایام وصل الغوانی

علی غفلة من صروف الزمان

فلمّا مررنا بربع الکواعب

جنانی تَربّع روض الجنان

خوشا طرف بستان و فصل بهاران

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode