فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۳
همی شد پس گرد با تیغ تیز
برآورد زان انجمن رستخیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲
به خانه جز از سرخ گوگرد نیز
نماند از بد و نیک صندوق چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۴
غمی بود زان کار داراب نیز
ز باران همی جست راه گریز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵
فرستاد قیصر ز هر گونه چیز
ابا بردهها بدره بسیار نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۶
ز گازر سخن هرچ بشنید نیز
ز صندوق وز کودک خرد و چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۶
ببخشید گنجی برین گونه نیز
به هر کشوری بر پراگنده چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۶
همه خستگان را ببخشیم چیز
همان خون دشمن نریزیم نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴
دلارای برداشت چندان جهیز
که شد در جهان روی بازار تیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۶
زمانی بیاید که مردم به چیز
شود شاد و سیری نیابند نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۶
چو آید بدو ده تو این چار چیز
برآنم که چیزی نخواهد به نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۸
نباشد کسی را پس از من به نیز
بدین گونه اندر جهان چار چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۹
چنین گفت با کید کاین چار چیز
که کس را به گیتی نبودست نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۰
که بگذشت بر چشم ما چار چیز
که کس را به گیتی نبودست نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸
چو پیلان بدیدند ز آتش گریز
برفتند با لشکر از جای تیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳
نشستن گهی دید مهتر که نیز
نیامد ورا روم و ایران به چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳
نه نیروت بودی نه شمشیر تیز
نه جای نبرد و نه راه گریز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۶
بگویم که چندین فرستاد چیز
کزان پس نیندیشی از چیز نیز