گنجور

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴ - بردن گلشاه را از حی

 

سحر گه به نزدیک ایشان رسید

به کام دل خویشتن شان بدید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

ربیع ابن عدنان بدو بنگرید

دو تا گشته پیری جهان دیده دید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

ربیع ابن عدنان چو او را بدید

یکی نعره ای از جگر برکشید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

چوزو بابک ورقه چونین شنید

زحمیت یکی نعره ای برکشید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

همی راند تا سوی لشکر رسید

ز گرد دو لشکر هوا تیره دید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

چو گلشاه ویرا به میدان بدید

سوی دیده خون دلش بردوید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

چوجانان مرو را بدان سان بدید

درآمد یکی نعره ای بر کشید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

ربیع ابن عدنان چو او را بدید

ببد خیره و سوی او بنگرید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

چو ورقه ز گلشاه چونان بدید

ز شادی تو گفتی همی بر پرید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

غلام دلاور چو اورا بدید

بدلش اندرون فرش غم گسترید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه

 

ز دلبرش جایی نشانی ندید

نه از هیچ جا زاری او شنید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه

 

چو از دور نزدیک خیمه رسید

به درگاه خیمه درون بنگرید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه

 

چو گلشاه رخسار ورقه بدید

ز جانش گل شاد کامی دمید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۸ - صفت غلام ورقه و دستوری خواستن از وی به چاره ساختن

 

چو در گوش ورقه خبر در رسید

رسولان و خواهندگان را بدید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن

 

بگفت این و خون از دلش بردمید

ز نرگس ببارید بر شنبلید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۲ - شب و روز کردش برفتن شتاب

 

چو بر زد سر از چرخ رخشنده شید

جهان گشت چون پرنیان سپید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

سراسیمه از تخت بیرون دوید

بشد شاد چون روی ورقه بدید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

ز حسنش به گیتی خبر گسترید

که همتای او در جهان کس ندید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

همی رفت تا سوی آن حی رسید

فرود آمد و بارها گسترید

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

دل زن سوی مرد شامی کشید

به یکباره از مهر ورقه برید

عیوقی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode