گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰

 

برآید جهانی شود زو هلاک

چه قیصر مر او را چه یک مشت خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۳

 

چو من باره اندر جهانم به خاک

ندارم ز مرز خزر هیچ باک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی

 

دو ایوان برآورد از زر پاک

زمینش ز سیم و ز عنبرش خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۳ - سخن دقیقی

 

فرود آمد و بر گرفت آن ز خاک

بیفشاند از خاک و بسترد پاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی

 

همه جامه تا پای بدرید پاک

بران خسروی تاج پاشید خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۹ - سخن دقیقی

 

فرود آمد و برگرفتش ز خاک

به دست خودش روی بسترد پاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۰ - سخن دقیقی

 

زمینش بکردند از زر پاک

همه هیزمش عود و عنبرش خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۶ - سخن فردوسی

 

چه دینار بر چشم او بر چه خاک

به رزم و به بزم اندرش نیست باک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۸

 

که یک تن سر از گل مشورید پاک

مدارید باک از بلند و مغاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۸

 

همه دشت سر بود بی‌تن به خاک

سر گرزداران همه چاک‌چاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۹

 

کنون گر بیایی دل از کینه پاک

سر دشمنان اندر آری به خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۲

 

سراسر به شمشیرشان کرد چاک

گل انگیخت از خون ایشان ز خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۳

 

چنین گفت کای داور داد و پاک

به دستم ددان را تو کردی هلاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۴

 

به شمشیر مغزش همی کرد چاک

همی دود زهرش برآمد ز خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۴

 

بیامد به پیش خداوند پاک

همی گشت پیچان و گریان به خاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۸

 

چرا کردی ای بدتن از آب خاک

سپه را همه کرده بودی هلاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰

 

همه جامه چاک و دو پایش به خاک

از ارجاسپ جانش پر از بیم و باک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷

 

سرانجام بستر بود تیره‌خاک

بپرد روان سوی یزدان پاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱

 

نماند به زاولستان آب و خاک

بلندی بر و بوم گردد مغاک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲

 

کف اندر دهانشان شده خون و خاک

همه گبر و برگستوان چاک‌چاک

فردوسی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۳
sunny dark_mode