گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان

 

به چرخ و زمین کرد سوگند یاد

که امروز بدهم درین جنگ داد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب

 

همیدونش بر دوش زنگی نهاد

نهانی برفتند هر دو چو باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب

 

گرفتند هر دو به هم باده یاد

مهان را بخواندند و بودند شاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

همان گاه زنگی زمین بوسه داد

به گرشاسب بر آفرین کرد یاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

از آن پس بهو چون به بند اوفتاد

سپهدار و مهراج گشتند شاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

سرانشان به لشکر گه آورد شاد

به بزم اندرون پیش گردان نهاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۷ - رفتن گرشاسب به زمین سرندیب

 

ز کشتی شد آن آب ژرف از نهاد

چو دشتی در آن کوه تازان ز باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را

 

ز مینو چو آدم برین کُه فتاد

همی بود با درد و با سرد باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

ز گرمی دَرِ خشکی اندر گشاد

ز سردی که برخواست ترّی بزاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

مرین گوهران راچو جنبش فتاد

ز دو پهلوی چرخ برخاست باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

هوا هست ارمیده باد از نهاد

چو جنبد هوا نام گرددش باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۴ - نکوهش مذهب دهریان

 

هم از گفت ایشان چنینست یاد

که گیتی چنان کآینست از نهاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن

 

چهار اژدها آن که کردی تو یاد

همین آتش و خاک و آبست و باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند

 

از آن مرغ هر کس چنین کرد یاد

که چون آشیان کرد و خایه نهاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۶ - به کشتی نشستن

 

چو سه روز بگذشت و شد راست باد

به کشتی نشستند و رفتند شاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۷ - شگفتی دیگر جزیره که کرگدن داشت

 

سپه پاک و مهراج گشتند شاد

بر او هر کسی آفرین کرد یاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۸ - آمدن گرشاسب به جزیره هدکیر

 

چو خور بر کشد تیغ هر بامداد

زند بانگی آن بت کشد سردباد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۰ - جنگ گرشاسب با اژدها و شگفتی ماهی وال

 

چو بیند کش اندر قفا ره گشاد

درآید ربایدش ازو همچو باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را

 

از آن خورد و مر هر کسی را بداد

یکی کاخ را ز آن سپس در گشاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۶ - شگفتی جزیرۀ بند آب

 

تو گفتی کنون کرده اند از نهاد

نه نم دیده زابر و نه گردی زباد

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۶