مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۵
ای به انکار سوی ما نگران
من نیم با تو دودل چون دگران
سخن تلخ چه میاندیشی
ای تو سرمایه جمله شکران
بر دل سوختهام آبی زن
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷ - چهره شاهد سخن به زیور خطاب آراستن و مهر ختم بر سعادت از خاتم نبوت خواستن
رخنه افتاد از آن حیله گران
در صف گهر صافی گهران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۱ - مناجات در ثنا بر هستی آفریدگار گفتن و طلب داشتن توفیق بر گوهر توحید سفتن
گرچه جامی بود از بیخبران
چه شود گر به طفیل دگران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۵ - حکایت آن فرو رفته به چاه جاه که از دست دوک ریسی رشته عنایتش به چنگ افتاد و کمند نجات او گشت
گرد او حلقه مرصع کمران
موکبش ناظم عالی گهران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۲ - عقد پانزدهم در خوف که طریق احتیاط ورزیدن است و بر نعمت امنیت و انبساط لرزیدن
یاد کن زانکه در آن روز گران
نامه گردد ز چپ و راست پران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
از پی مطبخ تو جانوران
گله گله به در و دشت چران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۲ - عقد بیست و پنجم در فتوت که بار خود از گردن خلق نهادن است و زیر بار خلق ایستادن
در گذر از گنه و از دگران
چون ببینی گنهی در گذران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۸ - مناجات در تقریب سماع
ای دل و دیده صاحبنظران
از خیالت به جمال دگران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۹ - عقد سی و چهارم در سماع که از خود گذشتن است و آستین بر خلق افشاندن نه گرد خود گشتن و از خدای بازماندن
ای درین خوابگه بی خبران
بی خبر خفته چو کوران و کران
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۲ - حکایت امیرالمؤمنین حسن رضی الله عنه با آن جوان منزوی
گفت ناید بجز از بی خبران
حق پرستی به حدیث دگران
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول
گرد او حلقه مرصع کمران
موکبش ناظم عالی گهران
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
ای در این خوابگه بی خبران
بی خبر خفته چو کوران و کران
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴
دگرانند بهر سو نگران
من بسوی تونهان از دگران
آنکه بگشود زروی تو نقاب
بست بر دیده ی این بی بصران
ورنه حاشا تو در آیی از در
[...]