لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۱۱۰ - به شاهد لغت ناغوش، بمعنی سر بآب فروبردن و غوطه خوردن
گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا
که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی
وین دو تن دور نگردند ز بام و در ما
نکند هیچ کس این بیادبان را ادبی
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در ستایش ابورشد رشید
ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا
که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان
خبری هست ز شوال به نزدیک شما
تا به مغرب ننموده است مرا چهره هلال
[...]
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - ایضاً له
شاه باز آمد برحسب مراد دل ما
ملت از رایت او ساخته عونی به سزا
خیل خیل از خدمش تعبه کرده دگر
جوق جوق از حشمش تاختنی برده جدا
سوی هر مرحله راهی (پیموده) برده یک تن
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۷
هرکه آن چشم دژم بیند و آن زلف دوتا
اگر آشفته و شوریده شود هست روا
منم اینک شده آشفتهٔ آن چشم دُژَم
منم اینک شده شوریدهٔ آن زلف دو تا
هوشمن درلب ماهی است به قده سروسهی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
آن خداوندی که مر دین هدی راست ضیا
کف بخشندهاش ابریست معلق ز هوا
که بباران سخاوت بوَدش میل و هوا
رأی رخشندهاش تابندهتر از شمس ضحی
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری
از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین
آمنوا برزنخت شد بنوشتن کفروا
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
پس بدینروی مرا بی کل شبلی باید
ور نباشد کل شبلی نرود کار مرا
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
وانهمه مهر وی افکند بر حاجت بوم
تا وی آگاه شود ساخته کاچار مرا
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
در دعا گوید صدر همه عالم همه سال
یارب از صید حلالش تو نگه دار مرا
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
گرچه باغ سخنم با بر جد و بر هزل
جد و هزل آمده پیدا چو گل و خار مرا
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲۰- سورة طه- مکیّة » ۱ - النوبة الثالثة
تکیه بر جان رهی کن که ترا باد فدا
چکنی تکیه بر آن گوشه دار افزبنا
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲۸- سورة القصص- مکیة » ۲ - النوبة الثالثة
تکیه بر جان رهی کن که ترا باد فدا
چه کنی تکیه بر آن گوشه دار افزینا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷
کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را
ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا
دست خود بر سر رنجور بنه که چونی
از گناهش بمیندیش و به کین دست مخا
آنک خورشید بلا بر سر او تیغ زدهست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹
رو ترش کن که همه روترشانند این جا
کور شو تا نخوری از کف هر کور عصا
لنگ رو چونک در این کوی همه لنگانند
لته بر پای بپیچ و کژ و مژ کن سر و پا
زعفران بر رخ خود مال اگر مه رویی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳
به شکرخنده اگر میببرد جان مرا
متع الله فوادی بحبیبی ابدا
جانم آن لحظه بخندد که ویاش قبض کند
انما یوم اجزای اذا اسکرها
مغز هر ذره چو از روزن او مست شود
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۲
لا یغرنک سد هوس عن رایی
کم قصور هدمت من عوج الارآء
اشتهی انصح لکن لسانی قفلت
اننی انصح بالصمت علی الاخفاء
این همه ترس و نفاق و دودلی باری چیست
[...]
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » چهارم
ای دریغا که شب آمد همه گشتیم جدا
خنک آن را که به شب یار و رفیقست خدا
همه خفتند و فتادند به یکسو چو جماد
تو نخسپی هله ای شاه جهان مونس ما
هین مخسپید که شب شاه جهان بزم نهاد
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۲
ما همانیم که بودیم و ز یادت به وفا
به جدایی متبدل نشوند اهل صفا
گر حجاب است میان من و معشوق رقیب
نتواند که کند از حرمش دفع صبا
حاجب خویشتن است او نه حجاب من و دوست
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٨ - وله مستزاد در مدح یمین الدوله عمده الملک حسن
لطف جان و دل تو هست بحدی که صبا
بختن گر بود از نفحه لطفت اثری