ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا
که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان
خبری هست ز شوال به نزدیک شما
تا به مغرب ننموده است مرا چهره هلال
من چنان گشتم از ضعف که در شرق سها
عید گویی که همی آید از سنگ برون
یا مه روزه مرا می دهد از سنگ حیا
از پی طعمه شامی شده ام چون خفاش
وز پی دیدن خورشید شدم چون حربا
چه کنم قصه بیهوده ز خمر و ز خمار
چون نمی یارم گفتن سخن ماه سما
تا به قندیل فتاده است مرا کار به شب
همچو شمعم که زیم امشب و میرم فردا
اندرین روزه همه رنج من است از من آز آنک
سفری کرد نیارستم من سرد بغا
چون مرا هیچ حلاوت نبود اندر روز
چه کنم پس تو اگر سازی شب را حلوا
حاش لله که مرا نیست بدین ره مذهب
جز که هزلی است که رفته است میان شعرا
فرض یزدان را بگزارد هر کس که کند
خدمت خاصه سلطان به خلا و به ملا
تحفه دولت ابورشد رشید آنکه فلک
خواهدی تا کند او را از پی جود ثنا
تا جهان بادا در خدمت سلطان بادا
اندرین ز ایزد تقدیر و ز من بنده دعا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر به دوستانش عمر، منصور و عطا خطاب میکند و از حال خود در ماه رمضان و گرسنگیاش میگوید. او انتظار عید فطر (شوال) را میکشد و از ضعف ناشی از روزهداری رنج میبرد. شاعر تمثیلهایی از خفاش و جنگجویان میآورد تا احساس خود را از انتظار برای افطار و دیدن خورشید بیان کند. او به کمبود لذتها در روزهای روزهداری و ناامیدی از این وضعیت اشاره میکند و از تلاشهایش میگوید. در نهایت، او دعایی برای خدمت به سلطان و طلب حوائج از خداوند میکند. در کلیت، این شعر به احساسات دلگیر و آرزوهای شاعر در ماه رمضان و انتظار عید میپردازد.
هوش مصنوعی: ای دوستان من، ای عمر و منصور و عطا، شما همانند آسمان و باد و نسیم هستید.
هوش مصنوعی: من در ماه رمضان به شدت دچار گرسنگی شدهام و حالا نمیدانم آیا در ماه شوال خبری از شما هست یا نه.
هوش مصنوعی: تا زمانی که هلال ماه به سمت مغرب نرفته است، من به قدری از ضعف رنج میبرم که در شرق ستاره سها (ستارهای در صورت فلکی) احساس میکنم.
هوش مصنوعی: بیت بیانگر این است که عید به نزدیک میشود و درست مانند اینکه سنگی از دل زمین بیرون میآید، شادی و نوروز نیز به زندگی بازمیگردد. همچنین، اشارهای به حال و هوای روزهداری دارد که رازش را از سنگی که حیا دارد میگیرد و نشان میدهد که روزهداری و طهارت روح، احساساتی راستین و عمیق را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: به دنبال شکار شبانهام مانند خفاش و برای دیدن نور خورشید مانند جوجهتیغی.
هوش مصنوعی: چه کار کنم که قصههایی بیفایده در مورد شراب و مینوشی بگویم، وقتی که نمیتوانم درباره ماه و زیباییاش سخن بگویم؟
هوش مصنوعی: من همچون شمعی هستم که در شب روشنایی میبخشد، اما سرنوشت من حاکی از این است که امشب وجود دارم و فردا ناپدید میشوم.
هوش مصنوعی: در این روز فقط زجر و درد من به خاطر جدایی آن کسی است که سفر کرده و من نتوانستم او را در آغوش بگیرم.
هوش مصنوعی: هرگاه در روزهای زندگی هیچ لذتی برای من وجود نداشته باشد، چه باید بکنم؟ پس اگر تو شبها آن را شیرین کنی، چه خوب خواهد بود.
هوش مصنوعی: به خدا قسم که من در این راه نرمی و جدیتهای ندارم جز این که گاهی شوخیهایی بین شاعران وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به سلطانی خاص خدمت کند، باید بگذارد که حکم الهی را به حساب آورد.
هوش مصنوعی: هدیه و نعمتی که دولت ابورشد رشید به انسان میدهد، این است که آسمان و فلک برای او به خاطر جود و بخششاش، او را ستایش خواهد کرد.
هوش مصنوعی: باشد که دنیا در خدمت پادشاه باشد و در این امر، تقدیر از جانب خدا و دعای من بنده مؤثر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وین دو تن دور نگردند ز بام و در ما
نکند هیچ کس این بیادبان را ادبی
گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا
که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری
شاه باز آمد برحسب مراد دل ما
ملت از رایت او ساخته عونی به سزا
خیل خیل از خدمش تعبه کرده دگر
جوق جوق از حشمش تاختنی برده جدا
سوی هر مرحله راهی (پیموده) برده یک تن
[...]
هرکه آن چشم دژم بیند و آن زلف دوتا
اگر آشفته و شوریده شود هست روا
منم اینک شده آشفتهٔ آن چشم دُژَم
منم اینک شده شوریدهٔ آن زلف دو تا
هوشمن درلب ماهی است به قده سروسهی
[...]
آن خداوندی که مر دین هدی راست ضیا
کف بخشندهاش ابریست معلق ز هوا
که بباران سخاوت بوَدش میل و هوا
رأی رخشندهاش تابندهتر از شمس ضحی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.