گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱

 

بنده را سر بر آستان بودن

بهتر از پا بر آسمان بودن

نفسی در رضای حضرت حق

بهتر از عمر جاودان بودن

گه چو زنجیر سر بحلقه در

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲

 

جان و تن را به عشق سودا کن

ما و من را به عشق سودا کن

زنده بی‌عشق مرده در کفنی

این کفن را به عشق سودا کن

جان چو یوسف به تن چو پیراهن

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶

 

خاتم از دست اهرمن بستان

خویشتن را ز ما و من بستان

یکنفس از خدا بسوی خدا

خویشتن را ز خویشتن بستان

تا بکی دل اسیر تن داری

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴

 

روز ابر و ترشح باران

نه سزد کرد کار هشیاران

می بنه گل بریز و بازبخوان

یار دوشینه با همه یاران

تا نشینند گرد یکدیگر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۷

 

عید شد باده مغانه بزن

باده با چنگ و با چغانه بزن

قدم از صحن خانه تا لب بام

بنه و طبل شادیانه بزن

شب عید است تا سحر خوشباش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه

نکنم سر فرو به افسر شاه

روی ناخوب و خوی نامرغوب

میزنم طعنه ها بمهر و بماه

بتو زیبنده شد بنقاره

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۱

 

زلفکا چند حیله ساز کنی

تا بما ره حیله باز کنی

جادو ار نیستی، چسان خود را

گاه کوتاه و گه دراز کنی

خویشتن را بهیکل طومار

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳

 

شیخنا بگذر از توئی و منی

ز سلیمانی و ز اهرمنی

این توئی و منی اگر برخاست

از میان، من تو باشم و تو منی

قطره ای بودی از منی چون شد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰

 

با رقیبان سر سفر داری

با اسیران دگر چه سر داری

چه روی سوی مصر و بنگاله

تو که هم قند و هم شکر داری

ملک خاور گرفته ای بجمال

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۹

 

هر که را در ره طلب بینی

جانش آویخته بلب بینی

روز و شب بی قرار و سرگردان

لیک بیرون ز روز و شب بینی

گر در این ره نهی قدم ایدل

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲

 

رفته از ما و تو منی و توئی

که یکی کشته ایم و نیست دوئی

کیستی تو همان کسی که منی

کیستم من همان کسم که توئی

هر کسی را که من بدو عدوم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode