شیخنا بگذر از توئی و منی
ز سلیمانی و ز اهرمنی
این توئی و منی اگر برخاست
از میان، من تو باشم و تو منی
قطره ای بودی از منی چون شد
که شدی صد هزار بحرمنی
کار جان کن نه کار تن که تو را
کار جانی بود نه کار تنی
گرد این اوهن البیوت چرا
روز و شب همچو عنکبوت تنی
کارتن نام عنکبوت کنند
نیز در کارتن، تو کارتنی
لن ترانی نمیشنیدی اگر
دم نمیزد کلیم از ارنی
لن ترانی از آن شنید که داشت
ارنی حرفی از توئی و منی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تامل در مفهوم وجود و عدم تفکیک میان "تو" و "من" میپردازد. شاعر به ما میگوید که باید از تمایزهای ظاهری و دنیاوی بگذریم و به عمق وجودی خود برسیم. او اشاره میکند که وجود واقعی انسان فراتر از تن و جسم است و باید به کارهای جان توجه کند. به بیان دیگر، آنچه که در زندگی برای انسان اهمیت دارد، بُعد روحانی و معنوی است و باید از بندهای جسم و دنیا آزاد شود. در نهایت، شاعر به اتحاد وجودی اشاره کرده و بر این نکته تاکید میکند که "تو" و "من" در حقیقت یکسان و پیوستهاند.
هوش مصنوعی: ای استاد، از خودخواهی و منیت عبور کن. تو از جنس سلیمان هستی و نه از جنس اهریمن.
هوش مصنوعی: اگر تو و من از هم جدا شویم، در واقع، من تو هستم و تو هم من هستی.
هوش مصنوعی: تو در آغاز، تنها بخشی کوچک از وجود من بودی، اما چگونه شد که اکنون به وسعت دریاها تبدیل شدی؟
هوش مصنوعی: کار اصلی تو باید به روح و جانت مربوط باشد، نه صرفاً به جسم و تنات. زیرا آنچه تو را واقعاً به تکاپو وا میدارد، موضوعات روحی و معنوی است نه کارهای جسمی و دنیوی.
هوش مصنوعی: چرا روز و شب مانند یک عنکبوت به دور این خانه بیارزش میچرخم؟
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که انسانها به طور کلی در زندگی خود تحت تأثیر محیط و شرایطی هستند که در آن قرار دارند. مانند اینکه یک عنکبوت در کارتن زندگی میکند و هویت او تحت تأثیر همان کارتن قرار میگیرد، افراد نیز در دنیای خود با محدودیتها و ویژگیهای محیطی که در آن زندگی میکنند، شکل میگیرند.
هوش مصنوعی: اگر موسی(کلیم) از دیدن من سخن نمیگفت، تو هرگز مرا نمیدیدی.
هوش مصنوعی: تو هرگز مرا نخواهی دید، چون که فقط در مورد خودت و من صحبت میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خروس ایچ ندانم چه کسی
نه نکو فعلی و نه پاک تنی
سخت شوریده طریقیست تو را
نه مسلمانی و نه برهمنی
طیلسان داری و در بانگ نماز
[...]
ساکن خانقاه «اَوْ اَدْنی»
سالک شاهراه «اَرْسَلْنا»
هر چه موی سپید بینی تو
دست در دامن بهانه زنی
برکنی گوئی این ز سودا بود
من ندانم که را همی شکنی
پنبه زاری شد آن بناگوشت
[...]
لشکر شب رسید تن چه زنی؟
حبشی دست یافت بر ختنی
چون تو را خوان و کاسه نبود
بیهده کوس مهتری چه زنی
بی مروت تو را منی نرسد
ای منی چند از این منیّ و منی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.