روز ابر و ترشح باران
نه سزد کرد کار هشیاران
می بنه گل بریز و بازبخوان
یار دوشینه با همه یاران
تا نشینند گرد یکدیگر
بر سر خوان باده، میخواران
خادمک را بگو فرو بندد
در بروی همه طلبکاران
نگشاید گر آید آن شیخک
که بود قائد نکوکاران
که سر خر بزرگ گردد اگر
ره کنند آن بزرگ دستاران
خانه ای کین گرو گرد آیند
گردد آن خانه شهر سگساران
نام ایشان نهاده پیر خرد
زشت گردار و خوب گفتاران
شیخ را گو که باده نوشانند
راست گفت و درست کرداران
راه ایشان بپو که زود رسید
هر که رفت از پی سبکباران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این روز ابر و بارانی، مناسب کار هشیاران نیست. باده بنوش و با دوستانت خوش بگذران تا دور هم جمع شوید. به خادم بگو در را به روی طلبکاران ببندد و اگر آن شیخ نیکوکار بیاید، در را باز نکند. اگر بزرگان دور هم جمع شوند، آن خانه به مکانی بیاحترامی تبدیل میشود. نام آنها را پیر خرد نهادهاند؛ کسانی که ظاهرشان زشت اما سخنانشان نیکوست. به شیخ بگو بادهنوشان درستی هستند و هر که به دنبال راحتی برود، زود به مقصد میرسد.
هوش مصنوعی: در روزهایی که باران میبارد و هوا ابری است، هرکسی نمیتواند کارهای مهم و جدی انجام دهد.
هوش مصنوعی: شراب بریز و با یارانی که به یاد دوشین (شب گذشته) هستی، دوباره به یاد یار بگو مگوی گرم و دلنشین داشته باش.
هوش مصنوعی: میخواهم میخواران دور هم جمع شوند و بر سر سفرهای که پر از شراب است، بنشینند.
هوش مصنوعی: به خادم بگو که در را به روی همه طلبکاران ببندد.
هوش مصنوعی: اگر آن رهبر خوبان بیاید، درها به روی ما گشوده نخواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر راهی که پیش میرویم تغییر کند، سر بزرگ یک خر هم بزرگتر میشود. این جمله به این معناست که اگر شرایط یا مسیر را تغییر دهیم، خروجی و نتایج هم میتوانند متفاوت شوند.
هوش مصنوعی: اگر خانهای خراب شود یا با مشکلات مواجه شود، سرانجام آن مکان به محلی برای حضور افراد بیاحترام و بدخواه تبدیل خواهد شد.
هوش مصنوعی: پیر خرد نام آنها را گذاشته است: زشتگروان و خوبگفتاران.
هوش مصنوعی: به شیخ بگو که افرادی که نوشیدنی مینوشند، در واقع راستگو و درستکار هستند.
هوش مصنوعی: هر کس که با بیخیالی و سبکدوشی به دنبال آزادگان و خوشالحالان برود، به زودی به مقصد میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ویحک ای ابر گنهکاران
سنگک و برف باری و باران
روی چون حاصل نکوکاران
زلف چون نامه گنهکاران
غمزه مانند آرزوی مضر
در کمینگاه طبع بیماران
خیره اندر کرشمه چشمش
[...]
منم آن مفلسی که کیسهٔ من
ندهد شادیی به طراران
سیم در دست من نگیرد جای
چون خرد در دماغ می خواران
مستی از صحبتم بپرهیزد
[...]
از پی رغبت خریداران
در تو معلوم طبل عطّاران
شاه بهرام گور با یاران
باده میخورد چون جهانداران
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.