گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۴ - در هجو کسی گفته

 

نکنم خواجه را به شعر هجا

لیک برخوانم آیتی ز نبی

ان قارون کان من موسی

خواجه آنست کاید از پی فی

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۹ - در مدح امیر فخرالدین ابوالمفاخر آبی

 

ای به تدبیر قطب آن گردون

که ز تقدیر ساختست جدی

وی ز تشویر خاطرت خورشید

غوطها خورده در تموج خوی

هرچه مکنون خطهٔ اشیاست

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۰ - قسمت در توبه و انابه

 

به خدایی که بازگشت بدوست

که مرا بازگشت نیست به می

مگر از بهر حفظ قوت و بس

فارغ از چنگ و نای و بربط و نی

نکنم خدمت و نگویم شعر

[...]

انوری
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة

 

پای ازین منزل خراب و هوان

بر زمین هوی کشیم همی

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة

 

وز فضای قضا زمام مراد

کس نداند کجا کشیم همی

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة

 

دل ما تنگ شد ز خانه تنگ

رخت سوی فضا کشیم همی

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة

 

هر که در زاد وبوم بندد دل

آن کشد او که ما کشیم همی

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

وز پی بخششِ تو هم معنی

خالد و فضل و جعفر و یحیی

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

لذّت و شادیِ صباحیِ نی؟

جرعه ای باده در صراحی می

حمیدالدین بلخی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الزاهد وابن عرس » بخش ۴

 

نه بتلخی چو عیش من عیشی

نه بظلمت چو روز من قاری

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۳

 

گر توی پس مکش زما رگ و پی

ور خدایست شرم دار از وی

نصرالله منشی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

گشتم از هجر او نزار چو نی

وعده وصل او ندانم کی

او بت دلبرست و نیست مرا

هیچ کاری به جز پرستش وی

ای بهاری که بی هوای بهار

[...]

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر

 

از صفاهان شنیده‌ام تا ری

خانه بر خانه شد تنیده چو نِی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرام‌گور را به مهمانی

 

شاه چون خورد ساغری دو سه می

از گل جبهتش برآمد خوَی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

میهمان کردمش به میوه و می

میهمانی سزای خدمت وی

نظامی
 

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۸

 

ای ظفر موکب تو را بر پی

دو جهان پیش همتت لا شی

در صف بندگان تو مریخ

روز رزم از شمار بسمل و فی

بر تن خصم بسته راه مسام

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۶

 

ای ز آثار گرد موکب تو

غصه ها خورده مشک تاتاری

رام کردی سپهر سرکش را

تا چنان شد که از نگونسازی

می بلنگد ز بار من بنگر

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

آخر ای بی حفاظ بی معنی

هیچ حاصل نداشت آن دعوی

ظهیر فاریابی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۲۳
sunny dark_mode