سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۴ - مدح امیرالمومنین علی(ع)
شور و شر در دیار کفرافکند
شاخ بدعت زبیخ و بن برکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۵ - فصل اندر تقدیس
عالمست او به هرچه کرد و کند
تو ندانی بدانت درد کند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۱ - فصل فیالزّهد والحکمة والموعظة والنصیحة
چون زمین پر بزه شود فلکند
چون جهان بیمزه شود نمکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۳ - فی اَنّ العقل سلطان الخلق و حجّة الحق
تا ترا عقل دوربین چکند
خویشتن را به تو جز این چه کند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۲ - اندر صفت نفس بهیمی و انواع شهوات
مرد خوی بدِ زنان چه کند
پنبه و دوک و دوکدان چکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۸ - حکایت در این معنی
آدمی در زمین چو بپراکند
ماهی از مهر مرغ دل برکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
ظالمان را ز مملکت برکند
فتنه در خاندان ظلم افکند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۴
به خدایی که دست قدرت او
ناوک مجری قدر فکند
دست قهرش مگر ز وعد و وعید
جوز در مغز معصیت شکند
کز ملافات مردک جاهل
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق
رغبت کام چون فزون فکند
دل تقاضای کام چون نکند؟
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
هفت سال از جهان خراج افکند
بیخ هفتاد ساله غم برکند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر
گه در ابروی هند چین فکند
گه به هندی سپاه چین شکند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۲ - رسیدن شمس الدین و مولانا به یکدیگر
طمع اندر کس دگر نکند
مهر باقی ز دل برون فکند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۲ - در بیان آنکه این عالم ذرهایست از آن عالم. زیرا این محدود است و آن نامحدود. و آن عالمها همه انوار و آثار حقاند و قایم بحقاند و از انوار او زندهاند. چون از این عالم محدود بگذری آن عالم نامحدود را که در جوار حق است ببینی واللّه العالم
جان و دل را ز آب و گل برکند
خویش را در جهان جان افکند
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۶ - حکایت هرمز بن کسری و منادی فرمودن وی سپاه را که به کشت کس درمیایید و بریدن گوش آن کس که آن منادی را گوش نکرد
فی المثل هر که خوشه ای شکند
پر کاهی ز خرمنی بکند
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴
رخنه در حصن کفر و کین افکند
دل ز دنیا و دَر ز خیبر کند
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۷
هرچه ادراک آن حواس کند
روح از آن شربتی به کان کند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۳ - محشور شدن دو خانواده
که به اندک فشار میشکند
پیش سختی مقاومت نکند