گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را

 

به پرستندگان خویش سپرد

تا برندش چنانکه باید برد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۵ - صفت بزم بهرام در زمستان و ساختن هفت گنبد

 

گنجی آماده کرد و برگ سپرد

تا برد رنج اگر تواند برد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

به تو یزدان ودیعتی بسپرد

چونکه وقت آمد آن ودیعت برد

نظامی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۷ - در بیان آنکه لابد است که شیخ وسیلت گردد و رهبر، و بی‌شیخ ممکن نیست که کس به حق رسد و اگر ممکن بودی حق تعالی پیغامبران و مشایخ را نفرستادی و اگر نادراً کسی بی‌شیخ رسد، آنکه به واسطهٔ شیخ رسد کامل‌تر باشد، و دلیل بر این، شخصی هر روز خدای تعالی را چهل بار می‌دید و از سر مستی حال خود را به خلق می‌گفت. کاملی گفتش که اگر مردی برو ابایزید را یکبار ببین، او به جواب گفت که من خدای بایزید را هر روز چهل بار می‌بینم پیش ابایزید به چه روم ؟ او باز گفت که «اگر مردی یکبار بایزید را ببین» چون ماجرا دراز کشید آن شخص عزم ابایزید کرد. بایزید را معلوم شد. در بیشهٔ مهیب می‌گشت، از بیشه به استقبال آن طالب بیرون آمد. چون آن طالب ابایزید را بدید برنتافت، در حال بمرد. زیرا او خدا را به قدر قوت خود می‌دید. چون از آن قوت و مقام که بایزید می‌دید بر او تجلی کرد برنتافت، د رحال جان بداد. اکنون مقصود از بیشه فکر و علوم بایزید است که اگر از مقام خود بیرون نیامدی صد هزار سال آن طالب به علو و مرتبهٔ او نرسیدی. پس از مقام خود نزول کرد که کلموا الناس علی قدر عقولهم لاعلی قدر عقولکم، تا آن طالب او را تواند دیدن و فهم کردن هم توانست.

 

در زمان نیست گشت و جان بسپرد

رخت را سوی ملک جانان برد

سلطان ولد
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱

 

ابداً مرغ عقل اگر پرد

ره به خلوتسرای او نبرد

شاه نعمت‌الله ولی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۶ - آمدن گدا به دربار شاه

 

برد با محرمان شاه سپرد

محرمی رفت و نزد شاهش برد

هلالی جغتایی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه

 

دل به نومیدیم عنان چو سپرد

نالة من خبر به یاران برد

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode