عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹
ما دگرباره توبه بشکستیم
وز غم نام و ننگ وارستیم
خرقهٔ صوفیانه بدریدیم
کمر عاشقانه بر بستیم
در خرابات با می و معشوق
[...]
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۱
ما همه از الست همدستیم
عاقبت شکر بازپیوستیم
ما همه همدلیم و همراهیم
جمله از یک شراب سرمستیم
ما ز کونین عشق بگزیدیم
[...]
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۵ - در بیان آنکه آرام گرفتن مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز با شیخ صلاح الدّین زرکوب قدس اللّه روحه العزیز و از طلب شمس الدین تبریزی عظم اللّه ذکره باز آمدن و فواید پر موائد بردن مریدان از صحبت هر دو و حسودی بعضی چنانکه در حق مولانا شمس الدین تبریزی داشتند و دشمنی آغاز کردن
گفته با هم کز آن یکی رستیم
چون نگه میکنیم در شستیم
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۷۰ - در تقریر آنکه چلبی حسامالدین قدساللّهسرهالعزیز خود را در واقعه به ولد نمود و گفت که هر ولی و اصل را که بیابی در حقیقت آن منم مقصود از او حاصل شود
تا جهان قایم است ما هستیم
هیچ پنهان نئیم در دستیم
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۵ - در بیان آنکه مصطفی صلی اللّه علیه و آله خبر داد که اولیاء وارثان من اند و ایشان را روز قیامت شفاعت باشد که ولهم شفاعة فی الناس والشیخ فی قومه کالنبی فی امته
هست با ما در آنچه ما هستیم
هر یکی گر بلند و گرپستیم
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۷ - دور سوم در شرح معاد خلایق و احوال آخرت
گر تو توفیقمان دهی، رستیم
ور نه، بس مفلس و تهیدستیم
![اوحدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhadi.gif)
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٠٢
در پی آنکه کار به گردد
در تکاپوی هر طرف جستیم
بطمع تا مگر شویم کسی
پیش هر ناکسی کمر بستیم
عاقبت کار بر مراد نشد
[...]
![ابن یمین](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ebneyamin.gif)
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
در شهود جمال او مستیم
می ندانیم نیست یا هستیم
![ابن یمین](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ebneyamin.gif)
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۲
دل در آن زلف پرشکن بستیم
لاجرم توبه باز بشکستیم
مدتی عقل درد سر می داد
عشق آمد ز عقل وارستیم
خلوت دیده را صفا دادیم
[...]
![شاه نعمتالله ولی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/shahnematollah.gif)
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰
دیده از جلوه بتان بستیم
در ببستیم و از بلا رستیم
بود دامی ز زلفشان هر موی
به سلامت ز دامشان جستیم
چون نیامد به دست دامنشان
[...]
![جامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jami.gif)