سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴
در دل آن را که روشنایی نیست
در خراباتش آشنایی نیست
در خرابات خود به هیچ سبیل
موضع مردم مرایی نیست
پسرا خیز و جام باده بیار
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷
جان من خیز و جام باده بیار
که مرا برگ پارسایی نیست
ساغر و می به جان و دل بخرم
پیش کس می بدین روایی نیست
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰
عشق جز بخشش خدایی نیست
این به سلطانی و گدایی نیست
هر که او برنخیزد از سر سر
عشق را با وی آشنایی نیست
عشق وقف است بر دل پر درد
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۸ - در بیان آنکه سیر و سفر آدمی باید که در خود باشد؛ از حال به حال گردد و اگر جاهل است عالم گردد و اگر غمگین است شادمان گردد و اگر منقبض است منبسط گردد. همچون سنگ لعل راه رود معنوی بیحرکتِ قدم و در تقریر این حدیث مصطفی علیه السلام که «من استوی یوماه فهو مغبون»
بنهند آن طرف که جایی نیست
در چنان ارض کش سمائی نیست
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۱ - در بیان آنکه معجز اکبر، سخن اولیاست، زیرا در معجزهها و کراماتها سحر و جادوی و سیمیا گنجد و ساحران جنس معجزه بسیار مینمایند. همچنین ضمایر را که کرامات اولیاست رمّالان و کاهنان و جوزبازان و پریزدگان میگویند، اما در سخن ایشان هیچ از اینها نمیگنجد
که جز او در جهان خدایی نیست
غیر ذات ورا بقایی نیست
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
هرگز او را ز ما جدائی نیست
با کس دیگر آشنائی نیست
عبید زاکانی » دیوان اشعار » ترجیع بند
عقل را دانشی و رائی نیست
بهتر از عشق رهنمائی نیست
طلب عشق و وصل ورزیدن
کار هر مفلس و گدائی نیست
نام جنت مبر که عاشق را
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱
خرقه پوشی است خودنمایی نیست
عشقبازی است میرزایی نیست
گل خورشید اگر به سر زده ای
همچو خار برهنه پایی نیست
حال مجنون ز گرد مجنون پرس
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۶
نک قیامت منم، جدایی نیست
جای تشکیک و سست رایی نیست
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹
دور پیمانه را بقایی نیست
عهد جانانه را وفایی نیست
نزد خوبان وفای عاشق را
جاودان جز جفا جزایی نیست
شوق را پایه سخت و پنجه قوی
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
بزم عشرت بژاژخائی نیست
پای خم جای هرزه لائی نیست
درد می را بخاک ره ریزند
در خرابات بی صفائی نیست
ماه خور داد پارسی آمد
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵ - صف ادارهٔ تأمینات و شرح زندان
گرچه در شهر ری سرایی نیست
محضری، منظری، لقایی نیست