گنجور

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۰

 

ور بود مثل طبع شیطانش

بخت سازد قرین خذلانش

حزین لاهیجی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » دیباچه‌ها » دیباچه ششم

 

آن که در بحر قلزم است غریق

چه تفاوت کند ز یارانش

عاشق کعبه خوار میدارد

که بپا میخلد مغیلانش

قائم مقام فراهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۳

 

هر کرا خواندی از نکویانش

لاجرم نیست عهد و پیمانش

هر که سرو و گلش در ایوانست

نرود دل بسوی بستانش

چشم هر کاو بر آن دو ابرو دوخت

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۶

 

دل نمک سود لعل خندانش

جان بر آتش زآب دندانش

نوک پیکانت ار خورد طفلی

چه تمتع زشیر پستانش

هر که دارد چنین گلی رعنا

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲

 

عاشق ار کامل است ایمانش

کفر و اسلام هست یکسانش

زخمی تیر عشق را نازم

که بدل مرهم است پیکانش

مصحف عشق آیه قتل است

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷

 

گر هلاک من است عنوانش

سر نپیچم ز خط فرمانش

مرد میدان عشق دانی کیست

آن که اندیشه نیست از جانش

کس به میدان عشق روی نکرد

[...]

فروغی بسطامی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

بر دلم خورده تیر مژگانش

نبرم جان ز زخم پیکانش

خویش را یوسف افکند در چاه

گر ببیند چه زنخدانش

خوار گردد به چشم بلبل گل

[...]

بلند اقبال
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۳ - روز عاشورا

 

«کربلا شد خزان گلستانش

که شکفت ارغوان ز دامانش»

فلک از دست تو مرا در دل

هست دردی که نیست درمانش

در دلم درد بی دوایی هست

[...]

ترکی شیرازی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

دل نبندی بچرخ و دورانش

وان تهی طبل و کهنه انبانش

خون دل خور ز جام غم، کین زال

همه خون است شیر پستانش

غیر خوناب چشم و لخت جگر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۲۵ - دست به دامان!

 

گر رسد دست من به دامانش

می‌زنم چاک تا گریبانش

عمرم اندر غمت به پایان شد

شب هجر تو نیست پایانش

درد عشق آنقدر نصیبم کن

[...]

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۷ - در راه کردستان

 

حشمت الملک آن که عنوانش

پیش من اینکه خواندمی خانش

روز از صحبتش به تنگم و شب

عاجز از قل قل قلیانش

مزه حرف بی رویه زدن

[...]

عارف قزوینی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode