گر هلاک من است عنوانش
سر نپیچم ز خط فرمانش
مرد میدان عشق دانی کیست
آن که اندیشه نیست از جانش
کس به میدان عشق روی نکرد
که نکردند تیربارانش
آرزومند مجلس سلطان
صبر باید به جور درمانش
هیچ تیغی جدا نگرداند
دست امید من ز دامانش
مردم از فتنه ایمنی جویند
من و آشوب چشم فتانش
زاهد و گیسوان حورالعین
من و زلفین عنبرافشانش
تشنهٔ لعل او کجا باشد
التفاتی به آب حیوانش
ای که داری سر مسلمانی
بگذر از چشم نامسلمانش
هست درمان برای هر دردی
من و دردی که نیست درمانش
واقف از حالت فروغی کیست
آن که افتد ز چشم جانانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد ناشی از آن صحبت میکند. شاعر از عشق خود و تسلیم شدگی در برابر فرمان معشوق سخن میگوید و بیان میکند که مردان عشق کسی هستند که هیچ اندیشهای جز عشق در سر ندارند. او به زیبایی و جذبه معشوق اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند فرد را تحت تأثیر قرار دهد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که با وجود درد و مصائب عشق، هیچ درمانی برای این درد وجود ندارد و تنها کنجکاوی و احساسات عمیق عاشقانه را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: اگر نابودی من در این عنوان باشد، از فرمان او سرپیچی نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: مرد واقعی در عرصه عشق کسی است که هیچگونه تردیدی در دل خود ندارد و به طور کامل وجودش را وقف این احساس کرده است.
هوش مصنوعی: هیچکس در عرصه عشق حاضر نشده است، زیرا آنهایی که وارد این میدان شدهاند، با تیرهای حوادث و ناگواریها روبهرو شده و آسیب دیدهاند.
هوش مصنوعی: کسی که میخواهد به ملاقات سلطان برود، باید صبر کند و با سختیها کنار بیاید تا به خواستهاش برسد.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمیتواند دست امید من را از دامان او جدا کند.
هوش مصنوعی: مردم به دنبال امنیت از مشکلات و آشوبها هستند، اما من درگیر جذابیت و زیباییهای چشمان معشوقهام هستم که خود نوعی آشوب و چالش برایم به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: راهنما و پرهیزگارانی هستند که به زیبایی و جذابیتهای دنیا توجهی ندارند، اما من با موهای زیبا و دلفریب او درگیرم و نتوانستهام از زیباییهایش بگذرم.
هوش مصنوعی: تشنگی او به زیبایی و عشق چقدر عمیق است که توجهی به آب حیات ندارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به اصول مسلمانی پایبندی، از نگاه و رفتار افراد نامسلمان بگذر و آنها را با چشم دل ببین.
هوش مصنوعی: برای هر دردی راه حلی وجود دارد، اما برای دردی که درمانی ندارد، هیچ راهی نیست.
هوش مصنوعی: کیست که از حال و روز فروغی خبر دارد، آن کسی که از چشم محبوبش افتاده باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غیرت حق گرفت دامانش
ریسمان شد زه گریبانش
کی رها می کنند خصمانش
که وزد باد بر گریبانش
آنچنان کن ز دیو پنهانش
که نبیند مگر سلیمانش
زینهار از دهان خندانش
و آتش لعل و آب دندانش
مگر آن دایه کاین صنم پرورد
شهد بودهست شیر پستانش
باغبان گر ببیند این رفتار
[...]
دشمن آدم است بچگانش
کو کسی کو نشد پریانش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.