گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶ - نکوهش فرستنده شراب بد

 

ای کریمی که دام منت را

کرم و بخشش تو دانه ماست

بهمه وقت چون فرو مانیم

کف زربار تو خزانه ماست

گر بخدمت همیرود تقصیر

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - اشتیاق بلقای دوست

 

بخدای قدیم و قادر و حی

که جز او حی جاودانی نیست

که مرا بی لقای مخدومان

هیچ حظی زرندگانی نیست

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - نیز هم

 

بخدائی که هر که بنده اوست

در دو عالم حقیقت آزادست

کاصفهان بی حضور مخدومان

اصفهان نیست وحشت آبادست

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - ذم عجب و کبر

 

با چنین کوتهی و مختصری

از تو این کبر و عجب بوالعجبیست

وجبی نیستی و پنداری

کز سرت تا بآسمان وجبیست

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - تواضع

 

بر چو من بنده گر قیامی کرد

آنکه مطلق جهان مستوفاست

من بدین مکرمت بزرگ شدم

وز بلندی قدر او بنکاست

نکته دیگرست اینجا خرد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲ - تکذیب حاسدان

 

بخدائی که رازهای ضمیر

پیش علمش برهنه و فاشست

لطف او را درین نشیمن خاک

آب زراد و باد فراشست

کانچه گفتند حاسدان بغرض

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳ - شوق حضور

 

بخدائی که علم واسع او

پاک از هر چه شبهتی و شکیست

که مرا بی حضور خدمت تو

زندگانی و مرگ هر دو یکیست

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - تقاضای رسم

 

ای کریمی که در جهان کرم

کس چو تو صدر بنده پرور نیست

مثل طبع تو هیچ دریا نی

همچو رای تو هیچ اختر نیست

بکرم یک دو لفظ من بشنو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - تقاضا

 

ای کریمی که در جهان کرم

بخشش بی ریات عادت و خوست

میزبانی است تازه روی گفت

که همه پشت گرمی من ازوست

پشتم از خدمتت دوتاست چرا

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - مرد از عقل محترم است

 

ای کریمی که پشت چرخ فلک

پیش تو سال و مه بخم باشد

اوحد الدین جهان فضل و کرم

کت دل و دست کان و یم باشد

بخت سرویست پیش درگه تو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸ - خرابی بن و خلل سقف

 

هر که را شد فراخ سفره زیر

دانکه بر چشم او پدید آید

اصل دیوار چون خراب شود

خلل از سقف خانه بنماید

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹ - پوزش و سپاس

 

دوش عقلم که نیست گفت ای آن

کت خرد عمر بی وفا گوید

تو که در وجود تاشه فضل

از کرم مدح تو گدا گوید

دولتست ار نه ریشخند که او

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - قاروره بیمار

 

پاره‌می بخواستم ز نجیب

زان می ناب کز زبیب برند

روز دیگر غلامَکش آورد

پاره‌می که از نجیب برند

شیشه خرد بود و آبی زرد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲ - آب بجای می

 

ای بزرگی که پایه قدرت

اولش غایت کمال بود

آفتاب سعادتت آن نیست

کش پس استوار زوال بود

زین تحیت پس از دعا و ثنا

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳ - اشتیاق

 

بخدائی که چنبر گردون

حلقه میم ملک او آمد

برسولی که مصحف و تنزیل

بدل پاک او فرو آمد

که اگر بی شما مرا در چشم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴ - ذم زاد بوم

 

چند گوئی مرا که مذمومست

هر که او ذم زاد بوم کند

آنکه از اصفهان بود محروم

چون تواند که ذم روم کند؟

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵ - طالع

 

نه بکوشش درست روزی خلق

یا بجد و بجهد دادستند

از تکاپوی رزق نفزاید

ورچه هر کس دران فتادستند

مانده بی برگ و بار سرو و چنار

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸ - تهنیت عید

 

ای لقای تو عید اهل کرم

عید اضحی ترا همایون باد

گوش این چرخ از مناقب تو

چون صدف پرز در مکنون باد

رایت قدر تو چو همت تو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - این قطعه از دیگری است در مدح جمال الدین

 

شعر مخدوم من جمال الدین

که چو گل بردم سحر گه بود

آنکه از ضبط یک دقیقه آن

عقل و ادراک نیک گمره بود

لفظ و معنیش چونگل دوروی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴ - جواب مجیر بیلقانی

 

هجو میگوئی ای مجیرک هان

تا ترا زین هجا بجان چه رسد

در صفاهان زبان نهادی باش

تا سرت را ازین زبان چه رسد

چند گوئی که در دقایق طبع

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۲
۳