ای بزرگی که پایه قدرت
اولش غایت کمال بود
آفتاب سعادتت آن نیست
کش پس استوار زوال بود
زین تحیت پس از دعا و ثنا
غرض بنده یک سوال بود
بارها با خواص خود گفتی
دست تحقیق چون جمال بود
پس ز بهر یکی قرابه می
که مرا بر تو رسم سال بود
چون پس از انتظار یکساله
آب بدهی مرا چه حال بود؟
تا ندیدم من آن ندانستم
کاب هرگز چنان زلال بود
هر که زینگونه می دهد بکسی
راستی جای قاف و دال بود
تو نفرموده من این دانم
کز تو این موصلت محال بود
یا غرض این بدست تا باری
بهمه مذهبی حلال بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف خداوند و جایگاه او در عالم هستی میپردازد. خداوند را به عنوان خالق و صاحب ملک و حاکم بر چنبر گردون معرفی میکند. همچنین به نزول کتابهای آسمانی و اهمیت وجود خداوند در ایجاد نیکی و زیبایی اشاره میکند. شاعر به وضوح بیان میکند که بدون وجود خداوند، هیچ چیز در نظرش نیکو نیست.
هوش مصنوعی: ای بزرگی که اساس و بنیاد قدرت تو، نهایت کمال است.
هوش مصنوعی: خوشبختی تو به این نیست که همیشه در حال صعود و پیشرفت باشی، بلکه باید بر پایهای محکم و پایدار بنا شده باشد، حتی اگر در برخی اوقات با چالشها و افتها مواجه شوی.
هوش مصنوعی: بعد از این که دعا و ستایش انجام شد، هدف من از این صحبت یک پرسش بود.
هوش مصنوعی: تعدادی از ویژگیهایت را بارها بیان کردی، همانطور که زیبایی در تحقیق و جستجو مشخص میشود.
هوش مصنوعی: پس به خاطر یک بشکه شراب که مرا به یاد سالها و خاطرات مشترک با تو میاندازد، به اینجا آمدهام.
هوش مصنوعی: وقتی بعد از یک سال انتظار مرا سیراب کنی، حس و حال من چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: تا وقتی که آن را ندیدم، نمیدانستم که چقدر زلال و شفاف است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به این شیوه به دیگری ارزانی دهد، در واقع در جایگاهِ درست و اصولی خود قرار دارد.
هوش مصنوعی: من میدانم که نمیتوانم از تو چیزی بخواهم، زیرا این امکان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ممکن است هدف خاصی وجود داشته باشد که برای رسیدن به آن، تمامی امور مذهبی مجاز و حلال به حساب بیاید. به عبارت دیگر، گاهی ممکن است برای دستیابی به یک هدف، برخی از اصول و قوانین مذهبی به سادگی نادیده گرفته شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شیر در خواب گنج و مال بود
روی نیکو و حلال بُوَد
وصل بی درد و غم محال بود
دل افسرده بی وصال بود
هر که او عاشق جمال بود
شاهدش خود گواه حال بود
گر بود پاکباز شاهد نیز
پاک و روشنتر از زلال بود
حال اگر برخلاف این باشد
[...]
ما نباشیم و این جلال بود
لم یزل بود لایزال بود
عشق پیرایه جمال بود
عشق سرمایه وصال بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.