گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۲

 

آدمی را دو بلا کرد رهی

برد از هر دو بلا روسیهی

یا کند پر شکم خویش ز نان

یا کند پشت خود ز آب تهی

۲ بیت
سنایی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

گفت این کنده بپا از چه نهی

مگرت شد ز خرد مغز تهی

۱ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

که از این بار گران باز رهی

کنده و چنبره برپا ننهی

۱ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

تا دماغش شود از باد تهی

ناورد فکرتش این روسیهی

۱ بیت
ادیب الممالک
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق

 

گفت رَو تا که ز هجرم بِرَهی

نام بی مهری بر من ننهی

۱ بیت
ایرج میرزا