وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - در مدح ابوالفضل نصر بن خلف پادشاه نیمروز
پادشاهی کوست ایمان را کنف
پادشاهان را به جاه او شرف
تاج دین، بوالفضل ، شاه نیمروز
ناصر اسلام، نصر بن خلف
اوست امروز آن خلف اندر هدی
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۲
صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف
صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف
سر بیندازم به دستار از پِیَش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کَتِف
هَل عَشَقتُم نار اصحابَ الهَوی
[...]
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
جمله یک ذاتست اما متصف
جمله یک حرف و عبارت مختلف
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست
میشد آن سقا مگر آبی به کف
دید سقایی دگر در پیش صف
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » گفتهٔ دانای دین هنگام نزع
کین شنو بر گفت چون دارد شرف
در سخن کی کردمی عمری تلف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
مال دنیا هست تخم و تو کشف
چشم داری تو بر او بهر خلف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
جهد کن تا مظهرم آری بکف
واندر آن برخوان تو سرّ من عرف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
اول معنیم شاه لو کشف
آخر معنیم نور من عرف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
اهل راز آن شد که با شاه نجف
در معانی دیده باشد لو کشف
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
جمله یک ذاتست اما متصف
جمله یک حرف و عبارت مختلف
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
در میان چار خصم مختلف
کی توانی شد به وحدت متصف
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
همچنان کز چار خصم مختلف
شد تنت هم معتدل هم متصف
عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی
هم اولوالعزم از تو رفته پیش صف
هم گرفته مرسلین از تو شرف
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و العشرون
گه شما را نیز ظاهر یک خلف
ناقة اللّه بس بود در پیش صف
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و العشرون
خود مپرسید از سگ اصحاب کهف
زانکه جانی دارد او بر عشق وقف
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و الثلثون
چون تو گشتی بر در او معتکف
مختلف بینی بوحدت متصف
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۱ - المقالة الثامنة و الثلثون
کیش و دین از عقل آمد مختلف
بر در او چون توان شد معتکف