عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
تا بگوید آنچه او نشنیده است
تا بگوید آنچه در دین دیده است
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقالة العاشر
آنچه هرگز آدمی نشنیده است
نه کسی دانسته ونه دیده است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی
کوی نومیدی مرو اومیدهاست
سوی تاریکی مرو خورشیدهاست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۰ - بقیهٔ قصه زید در جواب رسول صلی الله علیه و سلم
وهم آنگاهست کان پوشیده است
این تحری از پی نادیده است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
تخم اول کامل و بگزیده است
تخم ثانی فاسد و پوسیده است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۳ - حکایت
حق آن حقی که جانت دیده است
که مرا بر بیت خود بگزیده است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۶ - باز جواب انبیا علیهم السلام ایشان را
بعد نومیدی بسی اومیدهاست
از پس ظلمت بسی خورشیدهاست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۵ - در بیان آنک ما سوی الله هر چیزی آکل و ماکولست همچون آن مرغی کی قصد صید ملخ میکرد و به صید ملخ مشغول میبود و غافل بود از باز گرسنه کی از پس قفای او قصد صید او داشت اکنون ای آدمی صیاد آکل از صیاد و آکل خود آمن مباش اگر چه نمیبینیش به نظر چشم به نظر دلیل و عبرتش میبین تا چشم نیز باز شدن
چون فرار از دام واجب دیده است
دام تو خود بر پرت چفسیده است
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰
دیده تا نور جمالش دیده است
در نظر ما را چو نور دیده است
چشم مردم روشن است از نور او
خوش بود چشمی که او را دیده است
ساقی ما مست و جا م می به دست
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴
دیده چشم می پرستی دیده است
اشکم از مستی بسر غلطیده است
دل بر او رفت اینجا جا نبود
سینه تنگ و آرزو بالیده است
زلف در گوش تو شرح حال ما
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۳ - تأویل و تمثیل دو مرغ
ای بسا از تو بتر بخشیده است
گرچه دهر از تو بتر کم دیده است
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۰ - بقیه حکایت قاضی و خصم مردی که گوش او مجروح بود
ورنه می بینی بهم پیچیده است
گردن خود را به تو دزدیده است
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۰ - بقیه حکایت قاضی و خصم مردی که گوش او مجروح بود
ای که گویی نفسم آرامیده است
سخت می بینم تورا بلعیده است
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۱ - در بیان اینکه تربیت خودی را سه مراحل است مرحلهٔ اول را اطاعت و مرحلهٔ دوم را ضبط نفس، و مرحله سوم را نیابت الهی نامیده اند: «مرحلهٔ اول اطاعت»
سبزه بر دین نمو روئیده است
پایمال از ترک آن گردیده است
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۹ - الوقت سیف
فکر او کوکب ز گردون چیده است
سیف بران وقت را نامیده است
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۶ - در معنی اینکه یأس و حزن و خوف ام الخبائث است و قاطع حیات و توحید ازالهٔ این امراض خبیثه می کند
هر که رمز مصطفی فهمیده است
شرک را در خوف مضمر دیده است
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۳ - در معنی حریت اسلامیه و سر حادثهٔ کربلا
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بنای لااله گردیده است
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست
باطل از تعلیم او بالیده است
حیله اندازی فنی گردیده است
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست
شب بچشم اهل عالم چیده است
مصلحت تزویر را نامیده است