دیده تا نور جمالش دیده است
در نظر ما را چو نور دیده است
چشم مردم روشن است از نور او
خوش بود چشمی که او را دیده است
ساقی ما مست و جا م می به دست
گرد رندان یک به یک گردیده است
بلبل سرمست می نالد به ذوق
تا گلی از گلستانش چیده است
عاشق و معشوق عشق است ای عزیز
هر که سر از غیر او پیچیده است
در نظر مائیم بحر بیکران
ما به ما این دیدهٔ ما دیده است
گفتهٔ مستانهٔ سید شنو
این چنین قولی کسی نشنیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و نور جمال معشوق اشاره میکند و میگوید که چشمها به واسطه این نور روشن شدهاند. او از ساقی و میگوید که مستی او باعث گرد هم آمدن رندان شده است. بلبل نیز به شوق گلستان معشوق ناله میزند. شاعر عشق را بین عاشق و معشوق توصیف میکند و هرکس که از معشوق فاصله گرفته باشد، در واقع از عشق حقیقی دور شده است. در نهایت، او به عمق و بیکرانی عشق اشاره میکند و میگوید که این گفتار مستانه چنان است که کسی پیش از این نشنیده است.
هوش مصنوعی: چشم من تا وقتی که زیبایی او را دیده، مانند نوری در نظر ما جلوه کرده است.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر وجود او درخشان و روشن هستند و چشمی که این نور را دیده باشد، خوشحال و شاداب است.
هوش مصنوعی: ساقی ما مست شده و ظرف شراب را در دست دارد، و دور و بر او رندان یکی یکی جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: پرنده خوشحال و سرمست، به شوق و ذوق آواز میخواند، چون که از باغش گلی را چیده است.
هوش مصنوعی: ای عزیز، عاشق و معشوق در حقیقت خود عشق هستند؛ هر کسی که از عشق او منحرف شده باشد، در واقع از حقیقت دور شده است.
هوش مصنوعی: ما در نظر خودمان مانند دریای وسیع و بیپایانی هستیم؛ اینچنین است که نگاه ما به خودمان اینگونه است.
هوش مصنوعی: سخن پرشور و شوق سید را بشنو، چرا که چنین حرفی هیچکس تا به حال نشنیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا بگوید آنچه او نشنیده است
تا بگوید آنچه در دین دیده است
کوی نومیدی مرو اومیدهاست
سوی تاریکی مرو خورشیدهاست
دیده چشم می پرستی دیده است
اشکم از مستی بسر غلطیده است
دل بر او رفت اینجا جا نبود
سینه تنگ و آرزو بالیده است
زلف در گوش تو شرح حال ما
[...]
ای بسا از تو بتر بخشیده است
گرچه دهر از تو بتر کم دیده است
گر لبش از تشنگی خشکیده است
خشکیای کی بحر جانش دیده است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.