بخش ۳۵ - در بیان آنک ما سوی الله هر چیزی آکل و ماکولست همچون آن مرغی کی قصد صید ملخ میکرد و به صید ملخ مشغول میبود و غافل بود از باز گرسنه کی از پس قفای او قصد صید او داشت اکنون ای آدمی صیاد آکل از صیاد و آکل خود آمن مباش اگر چه نمیبینیش به نظر چشم به نظر دلیل و عبرتش میبین تا چشم نیز باز شدن
مرغکی اندر شکار کرم بود
گربه فرصت یافت او را در ربود
آکل و ماکول بود و بیخبر
در شکار خود ز صیادی دگر
دزد گرچه در شکار کالهایست
شحنه با خصمانش در دنبالهایست
عقل او مشغول رخت و قفل و در
غافل از شحنهست و از آه سحر
او چنان غرقست در سودای خود
غافلست از طالب و جویای خود
گر حشیش آب و هوایی میخورد
معدهٔ حیوانش در پی میچرد
آکل و ماکول آمد آن گیاه
همچنین هر هستیی غیر اله
و هو یطعمکم و لا یطعم چو اوست
نیست حق ماکول و آکل لحم و پوست
آکل و ماکول کی ایمن بود
ز آکلی که اندر کمین ساکن بود
امن ماکولان جذوب ماتمست
رو بدان درگاه کو لا یطعم است
هر خیالی را خیالی میخورد
فکر آن فکر دگر را میچرد
تو نتانی کز خیالی وا رهی
یا بخسپی که از آن بیرون جهی
فکر زنبورست و آن خواب تو آب
چون شوی بیدار باز آید ذباب
چند زنبور خیالی در پرد
میکشد این سو و آن سو میبرد
کمترین آکلانست این خیال
وآن دگرها را شناسد ذوالجلال
هین گریز از جوق اکال غلیظ
سوی او که گفت ما ایمت حفیظ
یا به سوی آن که او آن حفظ یافت
گر نتانی سوی آن حافظ شتافت
دست را مسپار جز در دست پیر
حق شدست آن دست او را دستگیر
پیر عقلت کودکی خو کرده است
از جوار نفس که اندر پرده است
عقل کامل را قرین کن با خرد
تا که باز آید خرد زان خوی بد
چونک دست خود به دست او نهی
پس ز دست آکلان بیرون جهی
دست تو از اهل آن بیعت شود
که یدالله فوق ایدیهم بود
چون بدادی دست خود در دست پیر
پیر حکمت که علیمست و خطیر
کو نبی وقت خویشست ای مرید
تا ازو نور نبی آید پدید
در حدیبیه شدی حاضر بدین
وآن صحابهٔ بیعتی را همقرین
پس ز ده یار مبشر آمدی
همچو زر دهدهی خالص شدی
تا معیت راست آید زانک مرد
با کسی جفتست کو را دوست کرد
این جهان و آن جهان با او بود
وین حدیث احمد خوشخو بود
گفت المرء مع محبوبه
لا یفک القلب من مطلوبه
هر کجا دامست و دانه کم نشین
رو زبونگیرا زبونگیران ببین
ای زبونگیر زبونان این بدان
دست هم بالای دستست ای جوان
تو زبونی و زبونگیر ای عجب
هم تو صید و صیدگیر اندر طلب
بین ایدی خلفهم سدا مباش
که نبینی خصم را وآن خصم فاش
حرص صیادی ز صیدی مغفلست
دلبریی میکند او بیدلست
تو کم از مرغی مباش اندر نشید
بین ایدی خلف عصفوری بدید
چون به نزد دانه آید پیش و پس
چند گرداند سر و رو آن نفس
کای عجب پیش و پسم صیاد هست
تا کشم از بیم او زین لقمه دست
تو ببین پس قصهٔ فجار را
پیش بنگر مرگ یار و جار را
که هلاکت دادشان بیآلتی
او قرین تست در هر حالتی
حق شکنجه کرد و گرز و دست نیست
پس بدان بیدست حق داورکنیست
آنک میگفتی اگر حق هست کو
در شکنجه او مقر میشد که هو
آنک میگفت این بعیدست و عجیب
اشک میراند و همی گفت ای قریب
چون فرار از دام واجب دیده است
دام تو خود بر پرت چفسیده است
بر کنم من میخ این منحوس دام
از پی کامی نباشم طلخکام
درخور عقل تو گفتم این جواب
فهم کن وز جست و جو رو بر متاب
بسکل این حبلی که حرص است و حسد
یاد کن فی جیدها حبل مسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از مرغکی روایت میشود که در حال شکار کرم است و غافل از گربهای است که فرصتی برای شکار او پیدا میکند. این داستان نمادی از غفلت انسانها از خطرات و آگاه نبودن نسبت به دشمنان است. مرغک در پی خوراک خود است و از موجودات دیگر بیخبر میباشد. نویسنده تأکید میکند که باید از خواستههای دنیاوی دوری کرد و به شناخت واقعی خود و خداوند پرداخت. همچنین، به این نکته اشاره میشود که انسانها باید به پیرانی که در راه حکمت و دانایی هستند، پناه ببرند و از آنها راهنمایی بگیرند تا از دامهای دنیاوی و سختیها رهایی یابند. در نهایت، احساسات منفی مانند حرص و حسد به عنوان دامهای خطرناک برای انسانها معرفی میشود.
هوش مصنوعی: مرغکی که در حال شکار کرم بود، گربه فرصتی پیدا کرد و او را گرفت.
هوش مصنوعی: آشکار است که او در حال خوردن و خوراکیهایش غرق شده و از وجود یک شکارچی دیگر که او را در حال صید است، بیخبر است.
هوش مصنوعی: دزد هرچند که در پی به دست آوردن چیزی است، اما نگهبان همچنان به دنبال او و دشمنانش میباشد.
هوش مصنوعی: عقل او به مسائل دنیوی و ظاهری مشغول است و غافل از امور مهمتر و اسرار پنهان زندگی است.
هوش مصنوعی: او به قدری در فکر و آرزوی خود غوطهور است که از کسانی که به دنبالش هستند و او را میخواهند، بیخبر است.
هوش مصنوعی: اگر حیوانی از حشیش مصرف کند، معدهاش در پی آن دچار مشکلاتی خواهد شد.
هوش مصنوعی: آن گیاه که خوراک و خورنده را به هم پیوند میدهد، به همین صورت هر موجودی که غیر از خداوند باشد نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: اوست که به شما غذا میدهد و هیچ کس دیگری نمیتواند مانند او غذا بدهد، بنابراین حق شما و آنچه میخورید و میآشامید، از آنِ اوست.
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند از خوردن و نوشیدن ایمن باشد، در حالی که خوری (آکل) در کمین است و همیشه در انتظار فرصتی برای آسیب زدن به نوشیدنی و غذای دیگران قرار دارد؟
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به مکانی امن و آرامش دارد که در آن غذاها و نعمتها به شرطی در دسترس هستند که به سوی آن مکان خاص هدایت شوی. به عبارت دیگر، اگر میخواهی از نعمتها و آرامش آنجا بهرهمند شوی، باید بدانی که در آنجا دسترسی به غذا و نعمتها بدون شرایط خاصی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر تصوری که در ذهن داریم، توسط نیرویی دیگر به چالش کشیده میشود و این فکرهای مختلف همچنان در هم میپیچند و تازهتر میشوند.
هوش مصنوعی: تو نمیتوانی از خیالات خود رهایی یابی یا به طور کامل از آنها دور شوی.
هوش مصنوعی: فکر و خیال تو مانند زنبور است و خواب تو مانند آب میماند. هنگامی که بیدار شوی، دوباره همان دغدغهها و افکار به سراغت میآید مانند مگسی که باز میگردد.
هوش مصنوعی: تعدادی زنبور خیالی در حال پرواز هستند و به این سو و آن سو میروند.
هوش مصنوعی: کمترین افراد با درک و فهم میتوانند این خیال و دیگر اشیاء را بشناسند، در حالی که خداوند با جلال و عظمت خود بر همه چیز آگاه است.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که از جمعیت ناباب دوری کن و به سوی کسی برو که گفت: ما سرپرست و نگهبان تو هستیم.
هوش مصنوعی: به سوی کسی برو که توانست از همه چیز محافظت کند، اما اگر نتوانستی به او نزدیک شوی، حداقل به حافظ او نزدیک شو.
هوش مصنوعی: دست خود را جز به دست کسی که دارای حکمت و تجربه است، نسپار. زیرا آن دست که در دست اوست، به تو کمک خواهد کرد و تو را حمایت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: عقل تو به مانند کودکی شده که از نزد نفس سرکش و درون خود، دور مانده است.
هوش مصنوعی: عقل کامل را با حکمت همراه کن تا خرد و درک صحیح از ویژگیهای ناپسند و منفی برگردد و برطرف شود.
هوش مصنوعی: زمانی که دستت را در دست او بگذاری، از دست کسانی که میخورند و میخورند، رهایی مییابی.
هوش مصنوعی: دست تو بر روی کسانی قرار میگیرد که در شمار بیعتکنندگان با خداوند هستند، زیرا قدرت خداوند بالاتر از دستهای آنهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که دست خود را به پیر حکمت میسپاری، که دانشمند و بااحتیاط است.
هوش مصنوعی: ای مرید، پیامبر زمان خود را بشناس تا از آن نور و هدایت او بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: در مکان حدیبیه حاضر شدی و همراه با صحابه به بیعت پرداختی.
هوش مصنوعی: تو چون به دوستان خوب ملحق شدی، مانند طلای ناب و خالص، از خوبیها و محبتهای ایشان بهرهمند گردیدی.
هوش مصنوعی: هر کس باید با کسی همنشین شود که او را دوست دارد، زیرا رفاقت و همراهی به درستی به همین شکل است.
هوش مصنوعی: این دنیا و آن دنیا با اوست و این سخنان نیکو درباره احمد است.
هوش مصنوعی: انسان در کنار محبوبش نمیتواند دلش از خواستهاش جدا شود.
هوش مصنوعی: هر جا که حیوانات شکار و غذا کم است، از افراد موذی و فریبکار دوری کن و آنها را ببین و از صحبتهایشان دوری کن.
هوش مصنوعی: ای کسی که همگان به زبان تو جذب میشوند، بدان که این نیز نشاندهندهی برتری و مهارت توست، ای جوان.
هوش مصنوعی: تو در ضعف و ناتوانی و در عین حال جذاب و دلربا هستی. عجیب اینجاست که هم خودت شکار هستی و هم قادر به شکار دیگران.
هوش مصنوعی: مراقب باش که مانع دیدن حقیقت نشوی، زیرا ممکن است در این حالت دشمنی را که در پس پرده است، نادیده بگیری.
هوش مصنوعی: صیاد برای به دام انداختن یک شکار بیخبر و ناآگاه خیلی حریص و علاقهمند است، اما خود او در واقع دلی ندارد و نمیتواند به عشق و محبت واقعی دست یابد.
هوش مصنوعی: شما مثل پرندهای در آب و هوا نباشید که به پرندهای دیگر نگاه میکند و از او میآموزد.
هوش مصنوعی: وقتی که به دانه نزدیک میشود، نفس چند بار سر و صورتش را میچرخاند.
هوش مصنوعی: عجب اینکه من در حال حاضر در چنگال صیاد هستم، و به خاطر ترس از او از گرفتن این لقمه دست میکشم.
هوش مصنوعی: نگاهی به داستان فجار بینداز و مرگ دوست و همسایه را نیز در نظر بگیر.
هوش مصنوعی: آنها به خاطر نبودن ابزار و وسایل مناسب به هلاکت افتادند و این مسأله در هر شرایطی برای تو نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: حق به معنای عدالت و راستی است. اگر عدالت به دست نیاید و ظلم و ستم برقرار باشد، در واقع داوری حقیقی وجود ندارد. بنابراین باید درک کنیم که بدون وجود عدالت، قضاوت و داوری درست ممکن نیست.
هوش مصنوعی: چرا به او در هنگام درد و رنجش کمک نمیشود؟ اگر حقیقتی وجود دارد، پس باید نشانهای از آن در وضعیت سخت او دیده شود.
هوش مصنوعی: آن شخص میگفت که این امر بعید و عجیب است، در حالی که اشک بر چشمانش میریخت و میگفت: «ای نزدیک!»
هوش مصنوعی: وقتی فرار از مشکلات و موانع ضروری به نظر میرسد، خود آن مشکلات به طور عمیقتری به انسان چسبیده و او را در خود گرفتار میکند.
هوش مصنوعی: من این میخ ناخوشایند را از دام خود بیرون میآورم، چون به دنبال موفقیت نیستم و کامم تلخ خواهد بود.
هوش مصنوعی: به زبان ساده میتوان گفت: من پاسخ را طوری بیان کردم که برای درک تو مناسب باشد، پس از جستجو و تلاش دست نکش و به آن توجه کن.
هوش مصنوعی: این عشق و حرص و حسد را فراموش کن، زیرا در اصل، اینها زنجیری هستند که انسان را به خود مشغول میکنند و از آزادی و آرامش دور میسازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.